از اونجایی که گرایش ما هنوز تو دانشکده جا نیفتاده (!) هر ترم موقع انتخاب واحد، نصف درسا برامون ارور میده و باید یه فرم ببریم برای مدیر گروه یا استاد راهنما که امضا کنه و بعد ببریم آموزش که واحدا رو برامون باز کنن. خب من انتظارشو داشتم و فرم رو از قبل پرینت گرفته بودم. ولی حواسم نبود که انتخاب واحدم ۸ صبحه و بهتره از یکی دو روز قبل برم امضاهه رو بگیرم. بنابراین امروز صبح تو مدتی که معطل بودم تا یکی از استادای راهنمام یا مدیر گروه تشریفشونو بیارن دانشگاه، از سه تا درسی که میخواستم دو تاش پر شد. :)
یکیش سمیناره که شصت تا کلاس گذاشتن و هر جور حساب کنی بالاخره یه کلاس بهت میرسه. ولی من از این زورم گرفته که سه چهار نفر ازم پرسیده بودن و بهشون گفته بودم فلانی خوبه و همه رفتن با همون برداشتن. و دقیقا موقعی که کار من درست شد، دیدم ظرفیت اون کلاس پر شده و ۳ نفر تو لیست انتظارشن. زیبا نیست؟ :) الان هم از لجم هنوز موندم تو لیست انتظارش :|
اون یکی درسو هم استاد راهنمام نامه داد ببرم پیش معاون آموزشیمون. نمیدونم حالا درست میشه یا نه. نفر هشتم یا نهم لیست انتظار بودم :)) و معاون آموزشیه زیادی مقرراتیه. اولش من سه تا درس مد نظرم بود بردارم، که دیدم هر سه تاش یه تایمن :)) جایگزینم این یکی بود که نمیدونم چی میشه دیگه.
یکی از دخترای ورودیمون هست خیلی حرف میزنه. ینی فقط کافیه دو دقیقه باهاش تنها بشی شروع میکنه یهریز حرف زدن و نمیدونم دکمهی خاموش کردنش کجاس! یه وقتا هم وسط حرف زدنش میگه چی میخواستم بگم؟ پرش افکار میگن به این؟ همون. حالا ایشون تونسته سمینارو با همون استاد خوبه برداره و -شاید نامردی باشه ولی- باعث میشه به ذره کمتر از نرسیدن کلاس بهم ناراحت باشم! (خیلی سعی کردم بهش نگم من میخوام با این بردارم ولی خودش ترم پیش باهاش یه کلاس داشت و تصمیمش رو گرفته بود تقریبا.)
الان هم به جای تایپ کردن گزارش پروژهم نشستم تو نمازخونهی دانشکده این حرفا رو تایپ میکنم بلکه یه کم خالی شم. (بیرون باد شدید میاد و کمکم دارم میترسم :/ ) دیگه خسته شدم از گزارش نوشتن. نمیشه با همین لحن برا استاد تایپ کنم چی کارا کردم؟ :))
پ.ن. هر چی هست بدتر از اون ترم کارشناسی نیست که برا انتخاب واحد خواب موندم و هیچکدوم از کلاسایی که میخواستم بهم نرسید =))