۲ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

۴۱۰

۰) سلام. بیشتر ظرفیت ذهنم این روزا با کار و تنش‌هایی که بین همکارا پیش اومده مشغوله، اما الان می‌خوام سعی کنم اون خورده‌ریزهای دیگه رو ازش بکشم بیرون.

۱) چند روز پیش اسم خودم رو سرچ کردم توی گوگل و یکی از نتایجش شگفت‌زده‌م کرد. پارسال واسه مسابقه‌ی سفرنامه‌نویسی علی‌بابا دقیقه ۹۰ یه یادداشت فرستاده بودم و بعدش هیچ خبری نشده بود ازش. فکر می‌کردم کلا شرکت داده نشده. اما تو نتایج سرچ دیدم به اسم خودم تو مجله‌ی علی‌بابا منتشرش کرده‌ن! راستش خیلی خوشحال شدم :)

۲) یه کم پیش یه ویدیو درباره‌ی فیلم اپنهایمر (فیلم جدید نولان) می‌دیدم. از امروز اکران می‌شه و معلوم نیست کی نسخه‌ی با کیفیتش به دست ما برسه! تو این روزایی که خیلی کمتر فیلم و سریال می‌بینم، از الان شوق دارم واسه دیدن اون. چند روز پیشم یکی از بچه‌ها که آمریکاس تو تردز (توییترِ اینستاگرام!) پست گذاشته بود که بلیت اپنهایمر رو گرفته. خوش به حالش، ما که بخیل نیستیم :))

۳) دیروز و امروز صبح بعد از مدت‌ها تونستم با شیر روی قهوه طرح درست درمونی دربیارم. حالا نه مثل توی کافه‌ها، ولی نسبت به تلاش‌های قبلی خودم چیز خوبی شد. صرفا چون با آرامش انجامش دادم و روی حرکت دستم تمرکز کردم. خوش‌نویسی هم برام همین‌طوریه. کلاسی چیزی نمی‌رم (صد سال پیش یه دوره‌ی کوتاه تو مدرسه رفتم)، فقط گاهی حسش میاد که با خودکار یا ماژیک پهن یه چیزایی واسه خودم بنویسم. کاریه که فکر کنم حتی اگه خیلی حرفه‌ای باشی بازم دقت و حوصله می‌خواد و اگه با عجله انجامش بدی خوب درنمیاد. آرامش نیاز داره و آرامش هم میاره. شاید اگه همین یه کار رو زمان کوتاهی تو روز انجام بدم رو اعصابم تاثیر داشته باشه!

۴) فلسفه‌ی علم و تکنولوژی همیشه واسه‌م موضوع جذابی بوده، اما به نوعی هم دور از دسترس. این حسو دارم که باید از جهات مختلف آروم آروم بهش نزدیک بشم. اینطوری که گاهی به مانع می‌خورم و باید برم از یه سمت دیگه امتحان کنم. یه پادکستی که قبلا شروع کرده بودم «فلسفه علم» با اجرای سیاوش صفاریان‌پور بود (شایدم پژمان نوروزی، به هر حال با یکی مصاحبه می‌کردن) که فعلا نصفه رها شده. کتاب «فلسفه علم» سمیر اکاشا رو هم موقعی که تو ارشد درس سمینار داشتیم استادمون معرفی کرد و خریدم. اصلا اونجا که فصل اولش رو خوندم جرقه‌ی اولیه‌ی علاقه‌م زده شد، ولی هنوزم کامل نخوندمش! اما اخیرا پادکست «علم چیست؟» آقای ابراهیمیان رو گوش دادم. هم مطالبش برام مفید بود و به ذهنم یه جهتی داد، هم کوتاه بود و بالاخره یه چیزو تموم کردم :))

یه سری وبینار هم مدرسه‌ی تردید گذاشته راجع به فلسفه‌ی هوش مصنوعی (اینجا و اینجا). حالا انگار تو خود هوش مصنوعی چقدر جلو رفتم که فلسفه‌شو هم می‌خوام بدونم :)) ولی اونا رو هم شروع کردم و چندتاشو دیدم. لعنتی کل داستان خیلی داره واسه‌م جذاب می‌شه و نمی‌دونم چی کارش کنم :)) اما حس می‌کنم از یه پازل هزار تیکه، سه چهار تا قطعه دارن کم‌کم جاشون رو پیدا می‌کنن.

۵) سر کار از یه نفر خوشم اومده بود که خب هر چی می‌گذره حسم داره متعادل‌تر می‌شه. الان اگه منطقی باشیم، می‌تونم بگم تنها چیزی که برای کراش زدن روش باقی مونده اینه که نیم‌فاصله رو رعایت می‌کنه =)) نکته‌ش اینجاس آدمیه که نمی‌شه با سرچ تو شبکه‌های مجازی ازش آمار درآورد. شاید همین مرموزش می‌کرد و دلم می‌خواست بتونم بیشتر ازش بدونم. در واقع همین منو برد به سمت سرچ اسم آدما تو اینترنت که بعد هم رسیدم به اسم خودم! بنابراین این پست از اولش هم اونقدرا نامرتبط به کار نبود :))

  • فاطمه
  • جمعه ۳۰ تیر ۰۲

روابط کاری

سلام. عید غدیر بر همه مبارک باشه :)

تو پست‌های روزانه‌ی خرداد چند بار چیزایی از سر کار می‌نوشتم. تو کانال هم این مدت غر زیاد می‌زدم :)) حالا که دو ماه از شروع کارم می‌گذره می‌خوام سعی کنم یه سری مسائل رو کلی‌تر مرور کنم. به طور خاص تو این پست می‌خوام از روابط کاری بنویسم.

  • فاطمه
  • جمعه ۱۶ تیر ۰۲

•• اسم وبلاگ از عنوان کتاب "اتاقی از آن خود"ِ ویرجینیا وولف برگرفته شده.
آرشیو مطالب