۱) ممکنه شما فکر کنید که خیلی به فکر دوستتونید که مرتب یه چیزیو به قصد کمک بهش یادآوری میکنید، و برای همین از شنیدن «به خودم مربوطه» بهتون بربخوره. ولی شما احتمالا به این فکر نکردید که شرایط اون رو کامل نمیدونید. خودتون رو جاش نذاشتید و شاید اصلا نتونید بذارید. سعی کنید درک کنید که اون حق داره خسته بشه از شنیدن حرفای شما در حالی که به هر دلیل نمیتونه عملیشون کنه. و با اینکه میدونه قصد بدی ندارین، بالاخره یه روز از دهنش میپره که: به خودم مربوطه.
+ دورهمی دوستانهی امروز خوب بود به جز اون قسمتی که مجبور شدم به خاطر گفتن «به خودم مربوطه» عذرخواهی کنم بدون این که فرصت کافی داشته باشم توضیح بدم چرا منم ناراحت شدم.
۲) کنسرت یوگنی گرینکو رو نمیتونم برم. همونطور که کنسرت الافور آرنالدز و کنسرت لودویکو ایناودی رو نرفتم. :(( هنوز لایو یکی از اینستاگرامرها از کنسرت الافور و فیلمی که یکی از بچههامون از کنسرت لودویکو برام فرستاد رو دارم. تا ببینیم از این یکی چی نصیبمون میشه :))
+ بلیتشو به دلار حساب میکنن نکنه؟
۳) این اثبات ربات نبودن به گوگل روز به روز داره به اثبات کور نبودن نزدیک میشه! مثلا یه سری عکس میده میگه تو کدوما فروشگاه میبینی؟ بعد آدم چشمش درمیاد تا گوشهی یه عکس یه قسمت از ویترین فروشگاهِ پمپ بنزینو ببینه مثلا! بماند که اون سری عکسایی که بهم داده بود نویز هم داشتن :|
۴) دیدین بیان ما رو میبینه؟ ندیدین؟ اینجا رو بخونین.
+ البته که صرف جلسه گذاشتن کافی نیست و ایشالا تغییرات مثبت رو به زودی ببینم. ولی همینم حس خوبی داشت که پویش بینتیجه نبوده.
۵) خیله خب؛ من با وجود امتحان دوشنبه و پروژههایی که این هفته باید تحویلشون بدم نباید الان اینجا باشم. ولی از اون مدل استرسا گرفتم که نمیتونم بشینم پای کارام :/ خدایا :/