تو پست دیشب من اولش یه چیزای دیگه هم نوشته بودم که پاکشون کردم :)) یه تیکهش دربارهی یکی از دوستام بود که خیلی به نظرم آدم مستقلی میاد. نکتهی جالب اینکه یکی دو ساعت بعد از پستم، بهم پیام داد و شروع کردیم به صحبت کردن.
یه کم حالش گرفته بود. میگفت شرایطش سخت شده و طوریه که فقط خودشه و خودش.
بهش گفتم که امروز ذهنم درگیر این وابستگی خودم شده بوده و خیلی وقتا تو رو میبینم غبطه میخورم بهت :) گفتم که مطمئنم هر چی باشه از پسش برمیای.
متقابلا اونم گفت تو یه سری مسائل دیگه (که داشتیم راجع بهش حرف میزدیم) اونم بارها خواسته جای من باشه. بهم گفت که هر کی راه خودشو میره، خودمو دست کم نگیرم و این حرفا.
آخرش فک کنم حال جفتمون بهتر شد. فک کنم گاهی که درگیر مشکلای زندگی یا ضعفهامون میشیم، لازمه به خودمون یادآوری کنیم (یا کسی باشه که یادمون بیاره) که اگه یه جا مشکل داریم، تو خیلی زمینههای دیگه خوبیم. که ممکنه حواسمون بهشون نباشه ولی بعضیا حسرت همونا رو بخورن. اون نقاط قوت رو یادمون نره :)
پ.ن. امروزم زنگ زد و با هم اول رفتیم کهفالشهدا و بعدش شهرکتاب، و حالمون بهترتر شد! ^_^
+ پستو که ویرایش میکنیم دوباره ستارهش زرد میشه، نه؟ بههرحال به نظرم پستی جدا میطلبید :)