سال ۸۷ من دوم و سوم راهنمایی بودم. تحت تاثیر چالش عکس ۱۰ سال پیش، دیشب رفتم آلبوم عکسامو پیدا کردم. نه به قصد اشتراک گذاشتن (با قیافهی اون موقعم :/) فقط به قصد کمی مرور خاطرات. خب، اشتباه کردم! بعضی چهرههای آشنای تو عکسها یادم آورد من اینا رو دوست داشتم و باهاشون اوقات خوبی رو میگذروندم، ولی مدتهاست به جز دو سه نفر از دوستای دورهی راهنمایی، خبری از هیچکدوم ندارم. (که دو تا از اینا هم ترجیح میدم خبری نداشته باشم ازشون! :دی) حتی اسم خیلیاشون هم یادم نمیاومد. باز خدا رو شکر اسمها رو نوشته بودم پشت عکسها.
از عکس که بگذریم، این پست شباهنگ این ایده رو میده که در راستای این چالش، بریم پستهای ده سال پیش وبلاگمون رو بخونیم. خب، در صورتی که از اون موقع مینوشتیم! من مینوشتم، تو بلاگفا بودم اون موقع. دیشب رفتم پستهای آذر و دی و بهمن سال ۸۷ رو خوندم. باید بگم حالم به هم خورد از خودم =)) تو روزانهنویسیهام خیلی رک بودم و احتمالا میخواستم نشون بدم من خیلی کول و باحالم (که شاید اقتضای اون سن نوجوونیه)! خدا رو شکر میکنم که اون موقع به اندازهی الان کلمات رکیک بلد نبودم! :دی البته اون وسط یکی دو تا متن ادبی و داستانطور هم نوشته بودم که خوب بودن. دوران اوجم بود فکر کنم :/
خلاصه تهش به این نتیجه رسیدم که ترجیح میدم بیش از این ده سال پیشم رو یادآوری نکنم!
حواسم باشه الان جوری باشم که اگه ده سال بعد به اینجا نگاه کردم حس افتخاری چیزی بهم دست بده.