امروز یه چالش شخصی برای خودم شروع کردم. اول دلم میخواست هر روز توی وبلاگ ازش بنویسم ولی این کار سختش میکنه؛ هم از نظر زمانی که شاید نتونم بذارم و هم از این نظر که بعضی روزا ممکنه یادداشتهام شخصیتر باشن و نمیخوام چیزی رو سانسور کنم. مثلا همین امروز برای خودم یه جملاتی نوشتم و بعد احساس کردم با اینجا گذاشتنش راحت نیستم. به هر صورت یه جور چالش یا چله دارم تا ۴۰ روز آینده، و اینی که از شب عید داره شروع میشه رو به فال نیک میگیرم. برنامهم روزانه یه بخش ثابت داره و یه بخش متغیر. قرار نیست عادت جدیدی بسازم یا کتاب خاصی رو بخونم یا از اینجور کارها. قراره هر روز یه جایی خودمو گیر بندازم، و سعی کنم به جای پیچوندن و فرار کردن بهتر خودمو ببینم. میخوام از توی سرم بیام بیرون و کاری که ازم برمیاد رو در عمل انجام بدم یا حرفی رو که لازمه واقعا بیان کنم. قراره حواسم جمع بشه که کارها رو عقب نندازم. قراره به جای شروع کردن یه سری کار و کتاب و دورهی جدید، کارهای فعلی رو جمعوجور و دانستههای قبلیم رو مرور کنم. کارهای عقبافتاده و پیگیریهای زیادی هست که لازمه سراغشون برم ولی نمیخوام دیگه یه لیست بنویسم و از حجم چالشی که برام داره از جلوی چشمم دورش کنم! این بار لیست رو که بنویسم، فقط برای یه موردش برنامهریزی میکنم و اولین قدم رو برمیدارم. قراره هر روز چند دقیقهای وقت بذارم و از اقدامهای اون روزم این راستاها -هرچی که اون روز پیش اومده بود- بنویسم. هنوز نمیدونم چطور قراره بهش انسجام بدم، ولی میخوام صرفا با همین ذهنیت شروعش کنم ببینم به کجا میره.
واسه اینکه جدی بگیرمش، سعی میکنم چند روز یه بار یه گزارشی هم اینجا بدم.
عیدتون مبارک!