سلام
طبق معمول پیشنویسهام زیاد شدن. اما فکر کردم اگه اینقدر انتشارشون برام سخته حتما دلیلی داره! بذارم کمی بگذره، یا اهمیتشون برام کم میشه و کلا بیخیال میشم یا زمان که بگذره پست کردنشون راحت میشه.
از اون طرف چون دوباره تو پست گذاشتن کمالگرا شدم میخوام یه چالش شخصی بذارم که تا چند هفته، هر روز یا یه روز درمیون پست بذارم. در این حد که قبل از شروع کار (مخصوصا وقتی مثل الان هنوز کسی نیومده)، حداکثر تو نیمساعت یه چیز کوتاه بنویسم و منتشر کنم و دیگه درگیر وسواس نشم.
شروعش هم باشه از همین الان، حدود ۹:۳۰ صبح شنبه ۶ خرداد.
چند شب پیش با دوستی دربارهی آدمایی حرف میزدیم که مدام در حال ارتباط گرفتن و حرف زدنن. چه تو فضای حقیقی چه مجازی، برخورد داشتم با کسایی که زیاد حرف میزنن یا کامنت میذارن. همیشه یه حرفی برای زدن دارن -یا جور میکنن. داشتم بهش میگفتم این مدل آدما نه اینکه مشکلی داشته باشن ولی از یه جایی به بعد میرن رو اعصابم و احتمالا دلیلش اینه که خودم اون سر طیفم. یعنی من مدل ارتباط گرفتنم آهستهتر و محتاطانهتره. در نتیجه وقتی یه نفر اینقدر زیاد با من حرف میزنه و سوال میپرسه، کمکم ممکنه احساس عدم امنیت هم بکنم. نه اینکه اون منظوری داشته باشه -صرفا داره با منم مثل بقیه آدما ارتباط میگیره- عدم امنیت از این نظر که نکنه چیزی در جواب بگم که بعدا پشیمون بشم و اینجور چیزا.
+ سر این کار، آدما خیلی اینطوری نیستن به جز یه نفر؛ همون کسی که از قبل هم بهم پروژه میداد. اونو هم دیگه یاد گرفتم که هم کمتر حساس باشم، هم در مواقع لازم چطور جوابشو بدم که دیگه سوال بیشتر نکنه.
+ تو فضای مجازی هم راهی که پیدا کردم بستن موقت کامنتهاس تا وقتی حساسیتم فروکش کنه و به حالت عادی برگردم :)) وگرنه تجربهشو داشتم که ممکنه با کسی که زیاد کامنت میذاره یهو دعوام بشه و خب اون چه تقصیری داره وقتی فاز منو نمیدونه.