سلام، امیدوارم خوب باشین. اگه بخوام کمی آپدیت بدم از این روزهام باید بگم که:
۱) باشگاه داره بهتر میشه. اون درد پام خوب شد و همون موقعم تونستم جلسهی بعدش رو برم. چند تا دیگه از بچهها هم کم و بیش تجربهی من رو داشتن و حتی یکی دو نفر به خاطرش اون جلسه رو نیومدن! رفتار مربیه طوری بود انگار طبیعی بوده جوری بهمون تمرین بده که هر کس دو سه روز از کار و زندگی بیفته. به چندین دلیل احساس میکنم دختره خیلی حرفهای نیست. نه تو خود ورزش و حرکات، بلکه رفتارش سر کلاس از بعضی جنبهها منظورمه. به لطف دفعات کوتاهمدتی که تو این سالها باشگاههای مختلف رفتم، چندتایی مربی با تیپ و رفتار و سنهای متفاوت داشتم ولی هیچکدوم اینطوری نبودن. به هر حال اینم تجربهایه و به سادگی میتونم از ماه بعد کلاسمو عوض کنم. فعلا که اوضاع بهتره در کل.
۲) دو ماه پیش از یکی از همکلاسیهای دورهی ارشد خداحافظی کردیم و رفت آمریکا. بعدش دیگه ازش خبری نداشتم، آنلاین نمیشد. حدس زدم شمارهش عوض شده و اینقد سرش شلوغ شده که یادش رفته آخرین پیامم رو جواب بده. خیلی هم بهش نزدیک نبودم که بخوام حالا از راههای مختلف ازش خبر بگیرم. تا چند شب پیش که با یکی دیگه از همکلاسیها حرف میزدم و گفت شنیده طرف همون موقع دیپورت شده و برگشته. حالم خیلی گرفته شد. هنوزم راهی ندارم که باهاش تماس بگیرم و اصلا نمیدونم هم که باید چی بگم.
۳) چند روزه ایدهی یه داستان اومده تو ذهنم. هی به خودم میگم بیارش رو کاغذ (= فایل ورد) که حداقل یه جا داشته باشی بلکه یه روزی ادامهش بدی و کامل بشه. اما هی این کارو نمیکنم :/
۴) آخرای تابستون یه اتفاقی افتاد که از یه طرف چند روزی برنامهم آزاد شد و از طرف دیگه رفتم تو خودم. واسه اینکه خودمو مشغول کنم گفتم میرم سینما. یه سری فیلم هم از قبل تو فیلیمو و نماوا نشان کرده بودم و خلاصه چالش «یک هفته با سینمای ایران» گذاشتم واسه خودم! هر روز یه فیلم میدیدم و دربارهی هر کدوم کوتاه مینوشتم؛ نه خلاصهی داستان یا نقد (چون اینها رو میشه آدم سرچ کنه بخونه)، بیشتر جزئیاتی که اون لحظه نظرمو جلب کرده بودن و دوست داشتم بعدا هم یادم بمونن. بعد خورد به اتفاقایی که تو کشور افتاد و دیگه اون موقع حس پست گذاشتنش پرید. پست اخیر دردانه اون پیشنویسم رو یادم انداخت. فکر کردم میتونم الان فیلمایی که جدیدا دیدم و چند تا خلاصهی کوتاهی که بین یادداشتهای قدیمیتر پیدا کردم رو هم بهش اضافه کنم و همه رو تو یکی دو پست بذارم که یهجا داشته باشمشون. مثلا به عنوان فیلمهایی که تو ۱۴۰۱ دیدم یا همچین چیزی. احتمالا پست بعد.
۵) از مدل شبکههای فیسبوک و لینکدین خوشم نمیاد؛ از واتساپ هم دهنلقترن و هر کاری میکنی برای بقیه نوتیفیکیشن میره :)) فیسبوکم سالهاست دیاکتیوه اما در دنیای امروز خوبه که آدم لینکدین رو داشته باشه. هرچند اونجا هم فعالیتم کمه. در این حد که چند وقت پیش رفته بودم توش که بعد از نزدیک یک سال بزنم مقطع ارشدم تموم شده و یکی دو دورهای که تو این مدت گذرونده بودم رو اضافه کنم. حالا خیلی با احتیاط تمام مراحل رو پیش میرفتم و مواظب بودم هیچکدوم از این موارد پست نشن و فقط تو پروفایل خودم آپدیت بشن که یهو دیدم دخترعموم پیام تبریک داد! نگو اتمام مقطع تحصیلی جزو مواردیه که نوتیفش برای همه میره :)) دلم نمیخواست الان بعد از یه سال به همگان اعلام بشه که این بچه درسش تموم شد :/ تازه بعدش فهمیدم میشده تو تنظیمات اونو هم غیرفعال کرد. از اون موقع میگم حالا برم پروژهای رو که در حال انجامشم اضافه کنم ولی باز نمیرم :/