سلام. سال نو مبارک باشه! امیدوارم برای همه سال خیلی خوبی باشه.
فکر کنم ۲۷ اسفند بود که تو یکی از این سایتهایی که سن دقیق تولدو حساب میکنن، دیدم ۱۰ هزار روزه شدم! همزمانی جالبی شده ورود به قرن جدید و دههزار روز دوم زندگیم! اصلا هم معلوم نیست به ۲۰ هزار برسه یا نه. ولی دوست دارم به فال نیک بگیرمش.
سالی که گذشت
از چند روز قبل از عید میدیدم بعضیا پست میذارن و یه مرور از ۱۴۰۰ میکنن که تو فلان ماه چه اتفاقی افتاد و روند کلی چی بود. هر چی فکر کردم بخش پررنگ ۱۴۰۰ برای من پایاننامه بود :)) دفتر پارسال رو شروع کردم ورق زدن بلکه چیزای دیگه یادم بیاد، ولی تا سه ماه اولشو بیشتر مرور نکردم فعلا.
اما بدون ورق زدن هم میتونم بگم که هیجان غالب در ۱۴۰۰ اضطراب بود. دلم نمیخواد دربارهش حرف بزنم چون به قدر کافی گفتم ازش تو پستهای گذشته. اما یه چیزو دلم میخواست تو پستهای پسادفاع بگنجونم و یادم رفت. این چند خط رو چند روز بعد از دفاع نوشته بودم:
«استرسهایی که این اواخر داشتم برام آشنا بود. سر پروژه کارشناسیم هم دچارش شده بودم و شاید نزدیک کنکورهام. یه نگرانی مداوم که همیشه هست و نمیذاره یه لحظه رو راحت بگذرونی. انگار هر جا میری یه آدمی سایه به سایه کنارت راه میاد که حضورش رو یادآوری کنه. بعضی وقتا هم یهو یقهت رو میگیره. وقتایی که با دوستی بیرون میرفتم یا میخواستم یه تفریح کوچیک داشته باشم، لحظاتی پیش میومد که سکوت میشد و تو این لحظات استرس از دور برام چشمک میزد و کل اون روز رو کوفتم میکرد. صبحها که از خواب بیدار میشدم بیرون اومدن از تخت برام سخت بود. قبل از هر چیز فکرم شروع به لیست کردن نگرانیها میکرد و منم که تازه بیدار شده بودم کنترلی روش نداشتم. میدونستم باید بلند شم و شروع به کار کنم، در عین حال میخواستم همونجا قایم بشم. خواب کوتاه بعدازظهر هم همین بود.
فردای دفاع، همین که صبح بیدار شدم باز اون استرس اومد به سراغم. کمی طول کشید تا بخش منطقی مغزم اوضاع رو تحت کنترل بگیره و به اون بخش هیجانی حالی کنه که دیگه تموم شده. دیگه قرار نیست صبحا نگران باشه و هشدار بده. اون روز صبح واقعا بهترین حال بود.»
چی شد اینا رو گفتم؟ بحث این بود که پست مرور برای ۱۴۰۰ بنویسم. ولی "من حالا چیزی ندارم باشه برای بعدا"! این چند روزم هی میخواستم یه چیزایی بنویسم میگفتم بهتره اول اون پست ۱۴۰۰ رو بذارم. ولی خب چه کاریه. هر وقت تونستم جمع و جورش کنم میذارمش.
تم سال ۱۴۰۱
پست پارسال دراینباره یادتونه؟ پارسال موضوعم «سلامت» بود. خوبی موضوع انتخاب کردن اینه که به هر حال یه کارایی در راستاش میکنی و آخر سال میتونی راضی باشی! منم گرچه جا داشت فعالیتهای منسجمتری در راستای سلامت جسم و روانم بکنم، ولی باز راضیام.
برای امسال چند تا موضوع دارم که بخوام اسم سال بذارم. یکیش Self-Learning ئه (خودیادگیری؟ خودآموزی؟) که واقعا هم بهش نیاز دارم. یکی دیگهش پرهیز از شتابزدگیه که حالا باید دربارهش حرف بزنم تا خودم منظور خودمو بهتر بفهمم :)) یکی دیگه هم شروع ناقصه. در راستای دوری از کمالطلبی و شروع کردن کارها. حالا شاید بتونم همه رو یه جوری با هم ترکیب کنم :)) باز بعدا دربارهشون مینویسم و فکرامو مرتب میکنم.
دیگه اینکه میخوام هم توی وبلاگ هم توی ویرگول فعالتر باشم و بیشتر بنویسم. احتمالا یه سر و سامونی به اینجا هم بدم.
خب، خیالم راحت شد که اولین پست قرن گذاشته شد! درسته اونطور که میخواستم نشد ولی خودش در راستای تم «شروع ناقص» بود :))