سلام
آخر ساله و خیلیا به فکر برنامهریزی و هدفگذاری برای سال بعد هستن. تو این پست میخوام یه کم در مورد همین چیز و تصمیمات خودم بنویسم. پست قرار نیست آموزشی باشه، صرفا تجربیات منه و چیزهایی که یاد گرفتم.
هدفگذاری - تم سالیانه
اخیرا تو کانال الی یه فایل صوتی با عنوان تصمیمات سال جدید گوش دادم از محمدرضا شعبانعلی (که شاید با سایت متمم بشناسیدش. خودم زیاد دنبالش نمیکنم). به نظرم صحبتای خیلی خوبی بود راجع به هدفگذاری برای سال آینده، که خلاصهش در یه جمله این میشه که هدفگذاری نکنید! چرا؟ چون ما معمولا آخر سالی جوگیر میشیم و ۱۲ ماه آینده به نظرمون اونقدر زیاد میاد که براش کلی برنامه و هدف مشخص میکنیم. ولی اگه الان ازمون بپرسن به چند تا از اهدافی که اول امسال مشخص کرده بودیم رسیدیم یا چندتاش اصلا یادمون مونده، ممکنه تعداد خیلی کمی رو بگیم. چون هم هیجانزده و بدون توجه به تغییر شرایطی که ممکنه اهدافمون رو تغییر بدن قرارهایی گذاشته بودیم، و هم شاید زیاد به این فکر نکرده بودیم که اگه بخوایم فلان چیز رو به زندگیمون اضافه کنیم لازمه چیز دیگهای رو عوضش حذف کنیم.
میگه به جاش بیایم یه تم سالیانه مشخص کنیم. یه اسم، یه موضوع کلی در نظر بگیریم و بعد در طول سال کمکم براش برنامهریزی کنیم و قدمهای کوچیکتری در راستای اون موضوع برداریم. اینطوری آخر سال بالاخره یه کارایی در اون راستا کردیم و دیگه حس شکست نمیکنیم. ضمن اینکه یک موضوع هم راحتتر توی ذهن میمونه و هم نسبت به یک هدف -با توجه به شرایط مختلفی که ممکنه در طول سال داشته باشیم- انعطافپذیرتره. چنین کاری شاید اولش پیش پا افتاده به نظر برسه ولی اگه تو هر کاری بهش توجه کنیم و واقعا تبدیل بشه به تم، میتونه خیلی رو زندگیمون اثر بذاره.
چند تا موضوع هم پیشنهاد میده؛ مثلا نظم، یادگیری یه موضوع جدید، رشد تو یه حوزهی مشخص، قدردانی، روتین ایجاد کردن، دور شدن از پیگیری اخبار و اوضاع روز دنیا، اهمیت دادن به وقتهای خصوصی (چه با خودمون چه با دیگران) و به اشتراک نذاشتن همهچیز! و موارد دیگه که راجع به همهشون توضیحاتی هم میده. یه نکتهای هم که میگه اهمیت ثبت کردن و نوشتنه (حالا به هر طریقی). اینطوری آخر سال وقتی برگردیم و کارهایی رو که ممکنه یادمون رفته باشه مرور کنیم، هم حس خوبی میگیریم که این همه کار کردیم و هم تشویق میشیم دوباره برای سال بعد تم جدیدی مشخص کنیم.
پیشنهاد میدم اون فایل صوتی رو خودتون هم گوش کنید :)
۱۳۹۹ چطور گذشت؟ برای ۱۴۰۰ میخوام چی کار کنم؟
تم ۹۹ من بدون اینکه به عمد انتخابش کرده باشم «توسعهی فردی» بود، یا بهتره بگم برخی مباحث که تحت این عنوانِ کلی ارائه میشن. به سمتش کشیده شدم چون به خاطر کرونا و قرنطینه و شرایط و اتفاقای دیگه، چه از نظر بار روانیشون و چه از نظر اینکه مجبور بودیم بیشتر تو خونه بمونیم و کار کنیم، حس کردم لازمه بیشتر به حال خودم دقت کنم و برای خودم وقت مفید بذارم، عادت و روتینهای بهتری برای خودم ایجاد کنم، درستتر برنامهریزی کنم و... انگار چون همچین شرایطی برای همه کم و بیش وجود داشت بقیه هم به سمت این موضوعات کشیده شده بودن و (شایدم چون من سمت این محتوا رفته بودم بود که) حالا این موضوع بیشتر به چشمم میخورد؛ تو کتابها، وبسایتها و صفحات مجازی مختلف (از یوتیوبرهای خارجی بگیر تا کانالهای تلگرام بلاگرهای خودمون). یه مدت خیلی دنبالشون میکردم و هر ویدیویی رو میدیدم، بعد متوجه شدم خیلی بیشتر از اینکه عمل کنم دارم چیز یاد میگیرم و اینا مطالبیان که فقط دونستنشون کافی نیست. فهمیدم توسعهی فردی خیلی گستردهتر از این حرفاس و هر کسی ممکنه طبق تجربه و شرایط زندگی خودش چیزی برای یاد دادن داشته باشه. پس سعی کردم یه مدت رو همون چیزایی که یاد گرفتم تمرکز و تمرینشون کنم. بعد دوباره رفتم سمت اون دسته مطالب، اما این بار فیلترشدهتر و با شتاب کمتر.
سال ۱۴۰۰ همچنان توجه به توسعهی فردی رو ادامه میدم و سعی میکنم تعادل بهتری بین یاد گرفتن و عمل کردن برقرار کنم. اما جهتی که میخوام بهش بدم (که میشه همون اسم و تم سال ۱۴۰۰) «سلامت» هست. سلامت هم میتونه جسمی و هم روانی باشه و خیلی کارا رو در بر میگیره. کلی بودنِ موضوع باعث میشه بخش کمالطلب مغزم -که بعد از شنیدن اون فایل دلش میخواست برای هر ماه یه تم انتخاب کنه- آروم بگیره :)) یه کارها و هدفگذاریهایی در این راستا تو ذهنم هست ولی هنوز برنامهریزی مشخصی براش نکردم و روی کاغذ نیاوردمش.
برنامهریزی و یادداشتهای روزانه
دفترهای بولت ژورنال و پلنر از اون چیزاییان که چند ساله خیلی مد شدن. منم قبلا گاهی اوقات جدولهایی برای یک ماه میکشیدم یا چیزهایی مینوشتم، اما الزاما پیوسته انجامش نمیدادم. ۱۳۹۹ اولین سالی بود که کلش رو ثبت کردم (دو ماه اول جزئیتر و بدون روزانهنویسی بودن). یه دفتر ۱۰۰ برگ خطدار داشتم به عنوان بولتژورنال که توش اهداف و برنامههای هر ماهم رو مینوشتم، روزانهنویسی میکردم و گاهی جدولای ردیاب عادت میکشیدم یا چیزای مختلف دیگهای رو ثبت میکردم. از اول مهر ماه یه دفتر برنامهریزی (که تعریفش رو شنیده بودم) هم خریدم که فعالیتهای روزانهم رو جزئیتر ثبت کنم (مثلا ساعتهای درس خوندن و کار کردن، یا زمانهای فیلم دیدنم! یا ساعتای بیدار شدنم). این دو ماه آخر به این نتیجه رسیدم که اگه جدول برنامهریزی یا دنبال کردن عادت یا هر چیزی که برات مهمه هر روز انجامش بدی جلوی چشمت باشه بهتر نتیجه میگیری. این شد که رو یه تیکه مقوا جدولامو میکشیدم و میچسبوندم به کمد و آخر ماه میچسبوندمش تو بولت ژورنال همون ماه.
برای ۱۴۰۰، دیدم بهتره هر چی هست تو یه دفتر باشه. تو انتخاب دفتر، از یه طرف جدول کشیدن و اینها وقتم رو یه کم میگرفت و دلم میخواست امسال از این بولت ژورنالهای آماده بخرم. از طرف دیگه دنبال این دفتر نقطهدارا بودم که جدول کشیدن و تقسیمبندی صفحه توشون از دفتر خطدار آسونتره. زحمت جدول کشیدنا رو داره ولی انعطافپذیره و اگه یه ماه حال نکنم کار خاصی رو ثبت کنم، یه صفحهی از پیش طراحی شدهی بولتژورنال هدر نمیره.
تو بولتژورنالها و پلنرهای آماده دنبال این رنگیرنگیها که صد تا قسمت دارن نبودم. یه دفتر ساده میخواستم که کمی از سررسید چیزای بیشتری داشته باشه. همین سادهها هم خیلی تنوع داشتن و بعضیاشون الکی گرون بودن. اولین نمونه پلنری که تو یه فروشگاه دیدم یه چیز شیک و ساده بود، اما ۷۲ تومن بود قیمتش :/ بعد غیر از توضیحات فارسیِ چند صفحهی اولش، همهی عناوین صفحات و جداولش انگلیسی بود و نمیفهمیدم الان دفتر از کدومور شروع میشه :)) دفترهای دیگهای رو هم بررسی کردم و در نهایت پلنر چا-دو رو پسندیدم! جدولهای متنوع و فضای زیادی برای روزانهنویسی نداره. در واقع فضاش شبیه سررسیده ولی اول و آخر هر ماه یکی دو صفحهی خالی (و نقطهدار!) هم داره و یه تعداد از این صفحهها آخرشم هست. اصلا بیاین چند تا عکس ازش ببینین: یک | دو | سه | چهار | پنج
این لیست دفترهاییه که این مدت دیدم:
۱) پلنر پاپکو (پاپکو سه مدل پلنر داره که این پر و پیمونترینشونه. مدلهای دیگه رو تو سایتش میتونید پیدا کنید.)
۲) پلنر همیشه (این همونیه که گفتم اول دیدم و عناوین انگلیسی داشت. الان دیدم که شده ۸۰ تومن :/)
۳) دفترهای چادو (که دیگه معرف حضورتون هست!)
۴) دفترهای باشگاه مغز (اینم انتشارات خوبیه، دفتر برنامهریزی نیمهی دوم امسالم مال اینجا بود.)
۵) دفترهای اطراف (دفترهای مختلفی داره از جمله دفتر نقطهدار. متاسفانه بعد از خریدن پلنرم پیج اینا رو پیدا کردم!)
۶) دفترهای دان (اینم دفترای برنامهریزی و سادهی مختلفی داره که میتونید تو سایتش ببینید.)
۷) دفتر ژورنال دات نوت (از اون نقطهدارهای سادهس. اینو همزمان با پلنری که خریدم تو یه فروشگاه دیدم ولی در نهایت اون یکی رو ترجیح دادم.)
۸) بولت ژورنالهای سیب (اینام از اون نقطهدارهان.)
۹) دفترهای رنگی رنگی (اگه مدلهای رنگیرنگی و شلوغ دوست دارین!)
البته ممکنه شما کلا عادت به ثبت کردن وقایع یا برنامهریزیهاتون نداشته باشین یا دفترهایی حتی از اینها سادهتر هم کارتون رو راه بندازن. ولی گفتم تا اینجا اومدم معرفیشون کنم شاید به درد کسی خورد.
خب فعلا چیز دیگهای یادم نمیاد. ولی اگه برسم میخوام یکی دو تا پست دیگه هم دربارهی اوضاع و احوالم تو سالی که گذشت بنویسم، که شامل ۹ لبخند ۹۹ هم میشه. برای بررسی روندی که امسال گذروندم و همینطور پیدا کردن اون لبخندها، رو بولتژورنالم و اتفاقایی که توش ثبت کردم حساب کردم! :))