... یک تکه کاغذ از دفترچه‌ی یادداشتم کندم و نخ را از سوراخی در وسط این تکه کاغذ رد کردم و همچه که دوباره سر نخ را در دست گرفتم دخترک داد زد و پرید که قاصد را بگیرد ولی قاصد در طول نخ بادبادک رفت و رفت و رفت و با هر وزش باد و تکان بادبادک، این تکان از نخ به انگشت‌ها و به تمام تن من منتقل می‌شد، و حتی حس کردم لحظه‌ای را که قاصد بالاخره به بادبادک رسید و با آن تماس پیدا کرد، و من سراپا به لرزه درآمدم، چون که ناگهان بادبادک خدا بود و من پسر خدا بودم و این نخ، روح‌القدس بود که انسان را با خداوند پیوند می‌دهد و هم‌کلام می‌کند. ...

📚 تنهایی پر هیاهو - بهومیل هرابال

‌‌
پ.ن. برام جالب شد وقتی دیدم دفعه‌ی قبل که از این کتاب نقل قول گذاشته بودم، آخر اون پست هم لینک یکی از آهنگای چاوشی رو داده بودم!
+ این چالش جدید که باید تصور کنیم اگه یه آهنگ قرار بود شکل یه انسان باشه چه شکلی می‌شد، انصافا چیز سختیه و تخیل قوی می‌طلبه...! خیلی آهنگا به خاطراتم گره خوردن و ناخودآگاه خودم یا شخصی تو اون زمان رو برام تداعی می‌کنن. گاهی وقتا هم شبیه این پست، یه آهنگ تو ذهنم به بخشی از یه کتاب یا شخصیت داستانی مرتبط می‌شه. در بعضی موارد هم شخصیت تو موزیک ویدیوشون رو تصور می‌کنم! می‌خوام بگم تا میام به یه آهنگ فکر کنم یکی از این چیزا میاد تو ذهنم، شما چطوری از صفر یه شخصیت معادل آهنگا می‌سازید؟😅