یک کتابی رو دارم تموم میکنم به اسم «ویتگشنتاین، پوپر و ماجرای سیخ بخاری». سال ۱۹۴۶ تو یکی از جلسات هفتگی کمبریج بین ویتگشنتاین و پوپر یه بحثی درگرفته و میگن ویتگنشتاین سیخ بخاری رو به تهدید تو روی پوپر تکون داده (البته روایتهای مختلف هست). با محوریت این ماجرا، کتاب اومده زندگی این دو تا فیلسوف و اوضاع جامعه اون زمان رو بررسی کرده (و چقدر از این سبک کتابها داره خوشم میاد). چندین مورد حین خوندن کتاب کنجکاویم رو قلقلک داد که بعدا ازشون بنویسم (اگه اراده کنم!) ولی الان که داشتم یادداشتهای روزانه دو سه روز اخیر خودم رو کامل میکردم، یهو چیزی به ذهنم رسید. بخشهایی از این کتاب خب اومده از نامهنگاریها و یادداشتهای روزانه افراد و خود-زندگینامههاشون استفاده کرده. یکیش که عجیبتر بود، این بود که ویتگنشتاین یه بخش از یادداشتهای روزانهش رو رمزی مینوشته و کتاب حتی از محتوای اونا هم استفاده کرده که بگه روز جلسه مذکور، احتمالا چه درگیری فکری دیگهای داشته. به ذهنم رسید فکر کنین مثلا ما یه کارهای بشیم تو زندگیمون بعد بیان یادداشتهای وبلاگ یا حتی نوشتههای شخصیمون رو بردارن کتاب کنن که بگن این آدم چی تو ذهنش میگذشته :)) حالا میدونم این احتمالش کمه، ولی شاید به مکانیزمی بیندیشم که هرچند وقت یه بار تمام یادداشتهای قبلیم رو پاک کنم یا چنین چیزی. مشکل اینجاس دلم نمیاد.
پ.ن. میخواستم لینک کتاب رو روی عنوانش بذارم ولی پنل بیان واقعا (حداقل تو مرورگر من) این یه کارو هم دیگه نمیتونه بکنه. اگه یادداشتی قرار شد درباره این کتاب بنویسم یا تو بهخوان خواهم نوشت یا ویرگول. اینم صفحه کتاب در بهخوان:
https://behkhaan.ir/books/03a9ef2a-a376-48ae-8038-70ba8022f0dc
پ.ن۲. ضمنا تاریخ ارسال پست: سهشنبه ۳۰ اردیبهشت!