۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال خاتون» ثبت شده است

خاتون

سلام

سریال خاتون این هفته تموم شد و به این بهانه دنبال یادداشتی گشتم که اوایل پخشش برای خودم نوشته بودم...

اگه کلا خاتون رو ندیدید، داستان سریال در زمان جنگ جهانی دوم روایت می‌شه و اوضاع اشغال ایران تو اون زمان رو هم نشون می‌ده.

(خوندن این پست با خطر اسپویل همراهه!)

  • فاطمه
  • جمعه ۱۹ فروردين ۰۱

۳۰۹

سلام علیکم :)

۱) گاهی پیش میاد که یه سری دوستی‌ها رو بین آدما می‌بینم (چه تو دنیای حقیقی چه مجازی) و یه کم دلم می‌گیره از اینکه بین اونا نیستم یا من تو همچین گروهی نیستم. شاید خیلی وقتاش لوس بازیه، چون نمی‌خوام ناشکری کنم و دوستای خوبی دارم منم. اما خب گاهی یه چیزی پیش میاد و فکر می‌کنم بهش. که مثلا اینا کجا با هم دوست شدن و من چرا حس می‌کنم به اون جمع تعلق ندارم؟ یا از کِی چند تا از دوستام شدن یه گروه کوچکتر و دیگه من و بقیه رو تو بیرون رفتناشون حساب نکردن؟ و...

بعد می‌دونید چی می‌شه؟ یهو یه چیزی پیش میاد که بهم نشون بده دارم زر می‌زنم :)) مثلا یادم نمی‌ره پارسال یه شب تو آذرماه از شنیدن یه حرفی خیلی ناراحت بودم و درباره‌ش توی کانال نوشتم. فرداش یکی از دوستان که خیلی کم می‌شناختمش بهم پیام داد، حالم رو پرسید، عکسایی که گرفته بود رو نشونم داد و حرف زدیم. یا همین چند روز پیش که فائزه‌ی بامحبت این پست رو گذاشت که به مخاطباش حال خوب هدیه بده، و هدیه‌ش به من یه کانال بود با یادگاری‌هایی از جنس عکس و آهنگ و نوشته‌های قشنگ. (موارد دیگه هم زیاد بوده، این دو نمونه‌ی وبلاگی به طور خاص الان تو ذهنم بود.) اینجور وقتا به خودم می‌گم بیشتر حواسم باشه که محبت و حال خوب انتقال بدم به دوستام :)

۲) گفتم کانال؛ اگه تو کانال دنیای سوفی بودید خبر دارید که چند هفته‌س غیرفعال و خصوصیش کردم. ولی خبر ندارید (!) که چند روز بعدش رفتم یه کانال دیگه زدم که توش از کارها و برنامه‌های روزانه‌م می‌نویسم. یه جور بولت ژورنال تلگرامی :)) ۲ نفر بیشتر عضو نداره که هر دوشون خودمم :دی ولی یه جوری رفتار می‌کنم انگار دارم واسه 2k عضو و مخاطب می‌نویسم :)) این کانال موقته و شخصی، ولی فکر کنم بعضی چیزایی که توش می‌نویسم بعدا اینجا یا تو کانال دیگه‌ای عمومی بشن.

۳) تو یکی از این برچسب‌های زرد پنل بیان که برای یادداشت نوشتنه، از مدت‌ها پیش یه سری آدرس سایت و وبلاگ کپی کرده بودم که درباره‌ی چیزایی مثل بک‌آپ گرفتن، ایجاد تغییرات خاصی تو قالب و چیزای دیگه بودن. چند روز پیش اومدم ادیتش کنم و وقتی از محیط ادیت اومدم بیرون کلا اون برگه پاک شد :/ نمی‌دونم من رو چیز اشتباهی زده بودم یا باگ بیان بود. ولی یه مشت آدرس به‌دردبخور پرید :/

+ حالا واقعا به‌دردبخور بودن؟ بوکمارک‌های مرورگر، saved messages تلگرام، پست‌های ذخیره شده تو اینستا و... پر شده‌ن از صفحات و پست‌هایی که ممکنه یه روووز به درد بخورن. سراغ چندتاشون رفتم تا حالا؟ شما هم اینجوری هستین یه سری صفحه رو فقط سیو کنین که ایشالا یه روزی بخونیدشون؟ :))

۴) سریال خاتون رو کسی اینجا می‌بینه؟ اوضاع ایران رو تو زمان جنگ جهانی دوم روایت می‌کنه و برای من که خیلی جذابه. حالا فعلا کاری به داستانش ندارم و شاید بعدا بیشتر درباره‌ش نوشتم. ولی جذاب‌ترین نکته‌ش به نظرم نقش سروش صحته که کتاب‌فروشی داره! بهترین انتخاب :)) قشنک آدم حس می‌کنه سروش صحت و اجدادش همه کتاب‌باز بودن :))

۵) بسیار راضی‌ام از اینکه چند هفته‌س برای اینستا تایمر گذاشتم و فوقش جمعه‌ها بیشتر توش می‌گردم. اکسپلورم تقریبا از اخبار روز و حواشیش پاکه! حتی استوری خیلی‌ها رو هم دیگه باز نمی‌کنم :)) توییتر هم که مدت‌هاس ندارم. سرم تو برف نیست ولی دارم سعی می‌کنم مراقب روانم باشم. شما هم مراقب خودتون باشین :)

  • فاطمه
  • چهارشنبه ۳ شهریور ۰۰

•• اسم وبلاگ از عنوان کتاب "اتاقی از آن خود"ِ ویرجینیا وولف برگرفته شده.
آرشیو مطالب