۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک‌باری» ثبت شده است

۲۸ مهر - عینک

این هفته خیلی چیزا به ذهنم می‌رسید که بیام و ازشون بنویسم. از مسئله‌ی سر کارم (پست قبل) گرفته تا جنگ فلسطین. ولی در این لحظه می‌خوام از یک چیز خیلی کم‌اهمیت‌تر بنویسم: عینک :|

من از پارسال که عینک آفتابی طبی‌م رو عوض کردم می‌دونم نمره چشمم یه کوچولو بالا رفته. ولی اونقدری اختلاف نداشت که بخوام عینک اصلیم رو هم عوض کنم (آفتابیه قدیمی‌تر بودش). این عینکم رو از اواخر ۹۸ دارم. یادمه هنوز کرونا نیومده بود تو ایران و رفته بودم بینایی‌سنجی و اونجا یه آقاهه خیلی بدجور سرفه می‌کرد و می‌گفتیم نکنه این کرونا داره :/ خلاصه، می‌خوام بگم سه سال و نیمه که این عینکو می‌زنم و به شکل و قیافه‌م باهاش عادت کردم.

چند ماه پیش دسته‌ش شکست و چسب زدم بهش. کم‌کم متوجه یه سری خش روی عدسیش هم شده‌م. در چنین موقعیتی که هم می‌دونم چشمم ضعیف‌تر شده و هم خود عینک داره کارایی‌شو از دست میده، منطقیه که برم عوضش کنم. ولی نمی‌رم. چرا؟

چون اولا می‌ترسم باز مواجه شم با اینکه چشمم ضعیف‌تر شده :/

دوما انتخاب عینک خیلی برام سخته!

همینی که می‌زنم رو هم اوایل دوست نداشتم و الانم بیشتر می‌تونم بگم بهش عادت کردم. ولی چون نمره چشمم بالاست توصیه‌ی زیبایی‌شناسانه اینه که قاب کائوچویی بگیرم که بزرگ بودن عدسی مخفی بشه. در نتیجه احتمالا باز چیزی شبیه همین انتخاب کنم. به هر حال می‌دونم هر چی بگیرم دوباره یه مدت درگیر اینم که بهم میاد یا نه :/

این عکسایی که می‌گن به چه شکل صورتی چه مدل عینکی میاد هم تا حالا خیلی کمکم نکرده‌ن.

به عمل هم فکر می‌کنم ولی باید اول برم ببینم اصلا نمره چشمم ثابت شده یا نه. و بعد ببینم پولشو دارم یا نه :/

نمی‌دونم وقتی تو زندگی مسائل مهم‌تری مثل تصمیم شغلی، سلامتی و حتی اتفاقات خاورمیانه وجود داره، چرا من می‌ذارم یه موضوعی که راحت می‌تونه حل بشه این همه مدت ذهنمو مشغول کنه. خیر سرم امسال رو سال سبک‌باری نام‌گذاری کرده بودم و یکی از اهدافم این بود که اینجور مسائل رو زودتر حل کنم جای اینکه اینقدر سخت و پیچیده‌شون کنم.

پس این هفته پاشم حداقل بینایی‌سنجی رو برم که یه قدم از کار انجام شده باشه :(

  • فاطمه
  • جمعه ۲۸ مهر ۰۲

امروز با شنیدنی‌ها! (روز شانزدهم)

سلام. امروز یه چیزی به ذهنم رسید که تو این پست ازش بنویسم، ولی یادم رفته الان :/

صبح یه اپیزود کوتاه از پادکست لوگوس گوش دادم. لوگوس پادکست حامد قدیریه و توش از موضوعات فلسفی حرف می‌زنه. اما خیلی سنگین و تخصصی نیست و قابل فهمه. اپیزود ۵۱ رو گوش دادم با عنوان زبان از دست رفته، که توش موضوع زبان رو در عصر مدرن و پیشامدرن با هم مقایسه می‌کرد. می‌گفت در قدیم (در اسطوره‌ها و متون مقدس) منشأ زبان رو یه چیزی فرای این دنیا می‌دونستن و مثلا می‌گفتن خدا اسم‌های چیزها رو به انسان یاد داده (تو قرآن هم همچین اشاره‌ای شده: آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی بقره). به علاوه، اسم هر چیزی رو مختص ذات اون می‌دونستن و عقیده داشتن با دونستن اسمش می‌شه بهش سیطره داشت. اما در عصر مدرن زبان یه چیز الهی نیست، بلکه انسان‌ها خودشون یادش گرفتن و تو تکامل بهش رسیدن. این دو تا تفاوت دیدگاه برام جالب بود.

دیگه اینکه، اخیرا دو تا کتاب صوتی گوش دادم ولی متنی‌شون رو هم خوندم! تا وقتی کتاب رو به معنی واقعی کلمه «نخونم»، جزو کتابای خونده‌شده حسابش نمی‌کنم گویا :/ یه دلیلش اینه که تو کتاب صوتی نمی‌شه قسمت‌هایی از متن رو هایلایت کرد.

در کل جنس کارم فعلا طوریه که می‌شه حین بعضی بخش‌هاش چیزی گوش کرد. همین باعث شده برگردم سراغ پادکست و کتاب صوتی.

البته پادکست امروز رو موقع صبحانه گوش دادم نه کار.

و موقع کار چند روزه که می‌رم سراغ فولدر آهنگای محسن یگانه! یه عالمه آهنگ قدیمی ازش دارم که برای آخرین بار گوش می‌دم و پاک می‌کنم. یادم نمیاد چه زمانی اینقدر پیگیرش بودم!

در کل هر از گاهی می‌رم سراغ فولدر یکی از خواننده‌ها و با اون آهنگایی‌شون که برام ویژه نیستن (چه قدیمی چه جدید) همین رفتارو می‌کنم. چون حس می‌کنم چه کاریه این همه آهنگ جمع کرده‌م و گوش نمی‌دم. اینم می‌تونه در راستای تم سبک‌باری امسالم باشه! زیر مجموعه‌ی سبک کردن دنیای دیجیتال شخصیم.

  • فاطمه
  • يكشنبه ۲۱ خرداد ۰۲

سبک‌باری

سلام، سال نو مبارک. امیدوارم تعطیلات رو خوب گذرونده باشین و امسال روزهای خوب و پربرکتی در انتظار همه باشه.

این اولین پستم تو ۱۴۰۲ هست. چند بار نشستم یه عالمه چیز نوشتم، بعد رسیدم به اینکه بهتره اینطوری شروع کنم:

من این چند سال که با ایده‌ی نام‌گذاری یا انتخاب تم برای سال جدید آشنا شده‌م، سعی کرده‌م هر بار با توجه به وضعیتم یه موضوعی رو انتخاب کنم و در طول سال در اون راستا حرکت کنم تا حتی شده چند قدم در اون زمینه بهتر بشم. این کار جای هدف‌گذاری رو نمی‌گیره ولی به هدف‌ها و تلاش‌های آدم جهت می‌ده.

اسمی که برای امسالم انتخاب کردم اینه: سبک‌باری.

«سبک‌باری» تو لغت‌نامه‌ها بیشتر چیزی به معنی آسودگیه. اما من از چند موضوع دیگه که تو ذهنم بود به این کلمه رسیدم؛ من منظورم سبک کردن بارهای ذهنی و بستن پرونده‌هاییه که مدت‌ها الکی بازن و خاک می‌خورن، همین‌طور اولویت‌بندی بهتر برای اینکه گرفتار چند کار موازی نشم و بتونم در مورد ادامه دادن یا رها کردن یک کار قاطعانه تصمیم بگیرم، و حتی کم کردن وابستگی‌م به برخی اشیاء یا به ثبت کردن وسواس‌گونه‌ی برخی مطالب.

که البته در نهایت انتظار دارم همه‌ی اینا به تمرکز بهتر و همون آسودگی هم منجر بشه.

این‌ها همه مواردی هستن که مدت‌هاس تو ذهنم و زندگیم باهاشون درگیرم، برای حل‌شون تلاش‌هایی کردم و قبلا هم کم‌وبیش درباره‌شون نوشته‌م. تا این اواخر که به این نتیجه رسیدم می‌شه حول یه محور مشترک بهشون نگاه کنم.

در مورد هر کدوم دلم می‌خواد باز هم حرف بزنم و بعدا حتما خواهم نوشت، اما فکر کردم برای شروع همین مقدمه مناسب و کافی باشه.

آخیش! فعلا همین :)

  • فاطمه
  • يكشنبه ۱۳ فروردين ۰۲

•• اسم وبلاگ از عنوان کتاب "اتاقی از آن خود"ِ ویرجینیا وولف برگرفته شده.
آرشیو مطالب