راستش عین مطلب یادم نیست، اینم یادم نیست کی نوشته بود و از قول کی گفته بود. ولی میگفت به لیلهالرغائب نگید شب آرزوها. اصلش اینه که از خدا بخوای میل و رغبتهات رو خدایی کنه.
فکر کنم یعنی از خدا بخوایم به خواستههامون یه جوری جهت بده که بشه همون چیزی که صلاحمونه، که خیره و خودش برامون میخواد.
به نظرم چیز خوبی میاد. امیدوارم همین اتفاق برا همهتون بیفته، و حاجتروا بشین :) ♥
به هر صورت این چند بیت از استاد شهریار رو خیلی دوست دارم و همیشه اسم آرزو کردن که میاد یادش میفتم:
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت سادهدلتر بود و با ما از تو یکروتر
من اینها هر دو با آیینهی دل روبهرو کردم
فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را
ز حال گریهی پنهان حکایت با سبو کردم
فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شستوشو کردم
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
...
پ.ن. شعر کاملش رو اینجا میتونید بخونید.
پ.ن۲. خودش یا خیالش؟ :)