اون دختر همکلاسیم که اون دفه گفتم دوستاش رفتن میلان و خودش مونده، هفتهی پیش سر کلاس بهم گفت وسایلتو همینجور میذاری بالا میای؟ من یه بار تو دانشگاه خودمون عینکمو جا گذاشتم دو دقه بعد برگشتم نبود. گفتم آره اینجا هم تو سایت که شلوغتره پیش اومده عینک و حتی لپتاپ بردن، ولی بالا خلوتتره و اکثرا آشنان و همه وسایلشونو میذارن و چیزی نشده تا حالا. با اینحال من خودم که سر کلاس میام لپتاپو میذارم تو کیفم که جلب توجه نکنه.
دیروز هم دوباره سر کلاس بهم اینو گفت و استرس داد بهم. بعد از کلاس رفتم پیش دوستام کیک تولد بخوریم (استوری تبریک هم نذاشتم راستی!) و خلاصه بعد از دو ساعت برگشتم بالا و خدا رو شکر لپتاپم سر جاش بود. یه کم بعد نگهبان اومد تو و اعلام کردم که یه ساعت پیش لپتاپ یکیو بردن و مواظب باشید و این حرفا. حالا منو میگی :| همهش فکر میکردم تقصیر انرژی منفی اون دخترهس :|
امروز جامو عوض کردم رفتم نزدیک جای یه دختره که یهکم میشناسمش که مثلا حواسمون به وسایل هم باشه. که خب نیومده هنوز :| یکی از آقایون ثابتی که همیشه زود میومد هم نیومده. خدا کنه لپ تاپ این دو تا رو نبرده باشن. نمیدونم چرا ترجیح میدم قربانی رو نشناسم و ندیده باشم کلا :/
یه جورایی این جای جدید همون کنجیه که دوست دارم. پشت سرم به جای میز، دیواره و بغلم پنجرهس. این که تا حالا نیومده بودم سمت پنجره برا این بود که همیشه روی میزای این سمت پر از وسیلهس. حالا هم امیدوارم صاحب این کتاب و دفتری که کنار میزم گذاشته شدن، نیاد بلندم کنه :))
ولی خب باید زودتر برم آزمایشگاه استادم. با این که فضاشو خیلی دوست ندارم ولی امنه حداقل.
پ.ن. شوخیای که من تو اون پست با شریفیا کردم صرفا ناشی از کلکلهای بین دانشگاهی بود و منظور بدی نداشتم. اون شخص دومی هم که ازش حرف میزدم انگار اصلا همرشته و همدانشکدهای خودمون بوده :دی