همزمان با اون رمانی که چند پست پیش حرفش بود، دارم کتاب نیمهی تاریک وجود رو میخونم از خانوم دبی فورد. با عنوان اصلیِ The Dark Side of the Light Chasers. گفتم یه کم راجع بهش حرف بزنم چون با اینکه خیلی اهل خوندن این مدل کتابا نیستم، حرفای این برام جالبه و بهنظرم میاد میتونه کمک کنه با یکی از دغدغههای ذهنی این روزام کنار بیام.
چیزی که تا اینجا (اواسط فصل سوم!) از کتاب فهمیدم اینه که آقا جان، ما آدما هر کدوممون یه سری ویژگیهای منفی داریم که خواسته یا ناخواسته، پنهان یا انکارش میکنیم. و از یه جایی به بعد این بخش تاریکِ پنهان شده شروع میکنه بهمون فشار آوردن! نویسنده میگه ما باید این تاریکیها رو بپذیریم و ازشون استفاده کنیم که بتونیم خودمون رو بشناسیم و به اون ویژگی خوب متضادشون برسیم.
از طرفی میگه اگه شما از یه ویژگی تو یه نفر بدت میاد حتما اونو خودت هم داری و اگه تو اون موقعیت بودی ممکن بود تو هم همون رفتار رو بکنی. پس قضاوت نکن و سعی کن بری اون ویژگیتو بشناسی و این حرفا. (شاید بگید از همین حرفای روانشناسانهس که روزی صد بار تو کانالای تلگرامی کپی میشه و میخونیم. ولی خب نوع روایتی که یه کتاب داره خیلی متفاوته.)
چند تا جمله از دو فصل اول رو بخونیم با هم:
بیل اسپینوزا، مدیر همایشهای لندمارک اجوکیشن، میگوید: «آنچه نمیتوانی با آن باشی، نمیگذارد وجود داشته باشی.»
یونگ میگوید: «هیچکس با تصور نور به نور حقیقی نمیرسد ولی به کمک شناخت تاریکیها میتوان به روشنایی حقیقت دست پیدا کرد.»
هر جنبه از وجودمان یک موهبت دارد. هر ویژگی یا هر خصلتی که که داریم به ما کمک میکند تا راه روشن زندگی را بیابیم و به وحدت و یگانگی برسیم. در همگی ما سایههایی وجود دارد که قسمتی از حقیقت کامل ماست. در واقع سایهها به ما میفهمانند که در کجای زندگی مشکل داریم و کامل نیستیم. ... وقتی با این سایهها مواجه و آنها را پذیرا شویم، آنوقت شفا مییابیم.
تمرین فصل دومش این بود که به یه سری سوال دربارهی ترسهامون جواب بدیم. این که از چی میترسیم یا میترسیم دیگران چی رو در موردمون بفهمن؟ یا این که چی تو زندگیمون احتیاج به تغییر داره و چی داره مانع از تغییر دادنش میشه؟
نوشتن اینا خوب بود برام. طبیعتا یهو همه چیز حل نشد! ولی ذهنم کمی سبک شد. قبلا هم گاهی از نگرانیهام مینوشتم ولی این بار مجبور بودم در مورد بعضی چیزا بیشتر فکر کنم و تو خودم دنبال جواب بگردم. خلاصه که نوشتن خیلی خوبه :)
+ بکگراند قالب رو عوض کردم و عکسه رو خیلی دوست دارم. شما هم فرض کنید اون فضانورده منم که دارم براتون دست تکون میدم! :)