سلام، سال نوتون پیشاپیش مبارک باشه.

از اونجایی که نه حوصله‌ی مرور سالی که گذشت رو دارم و نه برنامه‌ی منسجمی برای سال بعد، گفتم حداقل اون پست معرفی فیلم‌های امسال که گفته بودم رو بذارم. مرورشون که کردم دیدم خب همه‌شون ارزش معرفی ندارن. برای همین الان از اونایی اسم می‌برم که به نظرم بهتر بودن و دوست‌شون داشتم (و در طول سال هم پستی درباره‌شون نذاشتم)؛ تو این دسته‌بندی‌ها:

۱) فیلم ایرانی
۲) فیلم خارجی
۳) سریال
۴) فیلم کوتاه
۵) مستند

۱) فیلم ایرانی

- ابلق (۱۳۹۹): یه اتفاقی برای زن شخصیت اول فیلم (الناز شاکردوست) میفته و بعد شاهد سکوت زن‌ها و حتی مردها هستیم از روی ترس یا مصلحت‌اندیشی یا برای حفظ منافع کمی که دارن، در حالی که همه حقیقت رو می‌دونن. شاهد یا شاهدها هم شخصیت‌هایی هستن بدون قدرت تکلم! چند تا صحنه داشت که تو ذهن می‌مونن؛ مثل ویوی شهربازی و برج‌های شهر که پشت محله‌ی محروم دیده می‌شد، یا استعاره‌ی موش‌هایی که ظاهرا شهرداری کشته بودشون ولی هنوز تعداد زیادی‌شون زیر زمین بودن.

آتابای (۱۳۹۸): داستانِ فیلم پسندم بود. نفرت و خشم درونی آتابای (هادی حجازی‌فر) که با فاش شدن یه راز کمرنگ شد، تونست عاشق بشه و سعی کرد چیزایی رو جبران کنه. رفاقت آتابای و یحیی (جواد عزتی) هم عجیب بود، آتابای اون رو دور از خودش می‌دید و انگار فهمیدن اون راز باعث شد این فاصله کم بشه. صحنه‌های جالب و رازآلودی هم داشت؛ مثل صدای فکر کردن آتابای، باورهایی مثل اینکه اگه یه مرده به خوابت بیاد و انگشت کوچیک دستشو بگیری هر سوالی ازش بپرسی جوابتو می‌ده، و افسانه‌هایی که برای جذب توریست درست کرده بودن! (بیشتر فیلم به زبان آذریه و زیرنویس فارسی داره.)

- روز صفر (۱۳۹۸): این فیلم داستان دستگیری عبدالمالک ریگی رو نشون می‌ده. یه تفاوتش با فیلم‌های دیگه‌ای که تو این سبک دیدم، این بود که قهرمان فیلم (امیر جدیدی) رو یه شخصیت مذهبی با ایدئولوژی خاصی نشون نداده بودن و انگار بیشتر می‌خواستن شبیه قهرمان‌های فیلم‌های هالیوودی باشه یا شاید شخصیتی که مخاطبای بیشتری بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن.

+ اواخر شهریور یه بازه‌ی هفت روزه حوالی روز ملی سینما، گیر دادم به سینمای ایران. با ترکیب سینما و پلتفرم‌های نمایش خانگی، این‌ها رو دیدم: شب طلایی، دوزیست، آتابای، ابلق، تیک‌آف، طلا، اعترافات ذهن خطرناک من. از بین‌شون ابلق رو بیش از بقیه دوست داشتم و دوزیست رو کمتر از بقیه. اینم جالبه که وقتی آدم پشت سر هم چند تا فیلم می‌بینه یه سری موضوعای تکراری بیشتر به چشمش میاد. مثلا یه شکلی از مثلث عشقی که دختری پسری رو دوست داره و یه جورایی خودشو کوچیک می‌کنه جلوی پسره با اینکه می‌بینه طرف یکی دیگه رو دوست داره، تو این فیلما مشترک بود: شب طلایی، دوزیست، آتابای. یا مردهایی که با پدرهاشون به خاطر زندگی بد و اشتباهاتی در گذشته مشکل داشتن تو این سه تا مشترک بودن: دوزیست، آتابای، تیک‌آف.

[از فیلم آتابای - آتابای و یحیی تو دریاچه ارومیه فکر کنم]

۲) فیلم خارجی

- The Pale Blue Eye (۲۰۲۲): تو دانشگاه ارتش آمریکا مرگ مشکوک یکی از دانشجوها باعث می‌شه یه کارآگاه خصوصی (کریستین بیل) استخدام کنن که به موضوع رسیدگی کنه. یکی دیگه از دانشجوها هم به کمکش میاد که از قضا ادگار آلن پو، شاعر معروف آمریکاییه! (هرچند فیلم براساس یه کتاب ساخته شده و خود آلن پو ظاهرا درگیر چنین جریانی نشده هیچ‌وقت). یه فضای عجیبی به فیلم حاکمه، گروه‌های مخفی و اعتقادات عجیب و ادبیات قدیمی انگلیسی. اما قشنگ بود و همراه با غافل‌گیری در پایان!

- Minamata (۲۰۲۰): داستان واقعی یک عکاس (یوجین اسمیت با بازی جانی دپ) که به روستای میناماتا تو ژاپن سفر می‌کنه. تو این روستا یه کارخونه هست که آب مصرفی مردم رو آلوده می‌کنه و باعث آسیب‌های زیادی به ساکنین روستا شده از جمله اینکه بعضی بچه‌ها فلج به دنیا میان. از طرفی درآمد زندگی خیلی از روستایی‌ها به کار برای همین کارخونه گره خورده. اسمیت با عکاسی از این مردم به شنیده شدن اعتراض‌شون کمک می‌کنه. (یه جایی از کتاب «نظر به درد دیگران» درباره‌ی این عکاس و جریان میناماتا خوندم و اونجا یادم افتاد فیلمش رو قبلا دانلود کرده‌م!)

- Youth (۲۰۱۵): افرادی برای تعطیلات تو یه هتل مجلل هستن و تعدادی‌شون آدم‌های معروفی‌ان. شخصیت اصلی یه موسیقی‌دان و رهبر ارکستره که خودش رو بازنشست کرده (مایکل کین) و همراه دخترش به هتل اومده. دوستش یه کارگردانه که با تیم جوونش اومده اینجا و داره سعی می‌کنه آخرین فیلمش رو بسازه. حتی یکی هست شبیه مارادونا که با وجود چاقی زیاد سعی می‌کنه فعالیت و تحرک داشته باشه (مستقیما به اسمش اشاره نمی‌شه ولی کاملا قابل حدسه). بازیگر جوانی هم هست که اکثر آدما اون رو با فیلمی به یاد میارن که خودش دوست نداره. و خیلی شخصیت‌های دیگه که پیر و جوان، هر کدوم داستانی دارن و دچار تحولاتی می‌شن. به طور خلاصه فیلم درباره‌ی ضعف‌ها و حسرت‌ها و انتخاب‌های آدم‌ها و نگاهشون به گذشته و آینده‌س. از اون مدل فیلماس که ریتم آرومی داره. [یکی از سکانس‌های خوبش]

- The Machinist (۲۰۰۴): همیشه وقتی از بازیگری کریستین بیل تعریف می‌کنن یکی از فیلم‌هایی که ازش اسم می‌برن همین ماشین‌کاره، مخصوصا این نکته که چقدر لاغر کرده برای این نقش. سر همین تعریف‌ها خیلی وقت بود دانلودش کرده بودم و اخیرا دیدمش. یه فیلم رازآلود روان‌شناختی درباره‌ی مردیه که تو کارگاه ماشین‌کاری کار می‌کنه. اتفاقای عجیب براش میفته و به اطرافیانش مشکوکه، حس می‌کنه براش نقشه کشیدن اذیتش کنن و... باید تا آخر فیلم دید که بفهمیم قضیه چیه، و چی واقعیه و چی نه!

 

[از فیلم Minamata - پسری تو روستای میناماتا]

۳) سریال

امسال بیشتر سریال ایرانی دیدم و از پلتفرم‌های VOD (نمایش خانگی)؛ هم جدی، هم کمدی، هم رئالیتی‌شو. بعضیا رو هم چند قسمت دیدم و ادامه ندادم. از بین‌شون اگه بخوام چیزی معرفی کنم این‌هان:

پوست شیر: می‌تونم بگم بهترین سریال ایرانی امسال بود! موقعی که شروعش کردم فصل اول و نصف فصل دومش پخش شده بود؛ پشت سر هم دیدم و خیلی زود رسیدم به پخشش. از اون سریال‌هاس که یه هیجان و دلهره‌ی مداومی رو منتقل می‌کنه و به نظرم سریال خوش‌ساختیه؛ داستان معمایی‌ش، بازی‌هاشون، موسیقیش، همه خوبن. ذهن بیننده رو درگیر می‌کنه و این از کامنتای فیلم‌نت یا اینستاشون مشخصه که مردم مدام درگیر کشف آدم‌ربای اصل کاری و کنار هم گذاشتن نشونه‌هان. داستانش هم مثل همه‌ی داستان‌های پلیسی مربوط به قتل و آدم‌ربایی و این چیزاس اما اسپویل نمی‌کنم بیشتر از این. اگه به سریالای پلیسی علاقه دارید حتما پیشنهاد می‌کنم. البته اینم بگم که خیلی تلخه! هر فصلش ۸ قسمته و الان فصل سوم (و آخر) در حال پخشه.

- Severance: کلا سریال خارجی امسال کم دیدم ولی این بهترین‌شون بود. نمی‌دونم چی شد پستی درباره‌ش نذاشتم. موضوعش هم معماگونه‌س و هم کمی فلسفی‌طور و مربوط می‌شه به ساختار ذهن و حافظه‌ی آدم، ولی بذارین این رو هم اسپویل نکنم! به نظرم ارزش دیدن داره و البته احتمال می‌دم خیلیاتون دیده باشید. مشتاقانه منتظر فصل دومشم و احتمالا وقتی بیاد یه دور دیگه فصل یکش رو می‌بینم!

+ من شب‌های مافیا و به دنبالش پدرخوانده رو هم خیلی جدی دنبال می‌کردم و می‌کنم! کلا این سبک رئالیتی‌شوهای بازی‌محور برام جذابن. اما معرفی خاصی نمی‌خوام بکنم چون صرفا بازی‌ان و ارزش و محتوای خاصی ندارن که بخوام پیشنهاد کنم برید ببینید.

۴) فیلم کوتاه

قبلا اهل فیلم کوتاه نبودم ولی امسال کمی رفتم سراغش و چندتایی دیدم. خیلیاشون برام گنگ بودن یا در موردشون اصلا برداشتی نداشتم. به هر حال اونایی که به دلم نشستن:

The letter room (۳۲ دقیقه): افسری از کارمندهای زندان که مأمور بررسی نامه‌های زندانیانه، درگیر ماجرای این نامه‌ها می‌شه. خودش تنهاس و با خوندن نامه‌های عاشقانه‌ی همسر یکی از زندانی‌های محکوم به اعدام یه جورایی حسرت می‌خوره و یه موضوعی تو نامه‌ها باعث می‌شه پیگیر داستان زنه بشه. یا یه مرد دیگه مدت‌هاست منتظر یه نامه از دخترشه و هی از این مأموره سراغ می‌گیره.

حلزون (۱۴ دقیقه): یه دختر کر و لال و یه پسر چاق هر کدوم دنبال کارن ولی جایی بهشون کار نمی‌دن. اینا تو مترو به هم برمی‌خورن و آقاهه تو آدرس دادن به دختره کمک می‌کنه. و شاید فقط همین چند دقیقه همراهی تو این دنیای نامهربون دل هر دو گرم می‌کنه.

آنتراکت (۵ دقیقه): انگار یه تک‌تیرانداز سال ۲۰۱۴ توییت کرده بوده که در عراق یا سوریه یا همچین جایی، در یک روز ۱۳ بچه رو کشته. این فیلم/انیمیشن کوتاه که به سبک بازی‌های جنگی ساخته شده داره از زاویه دید یه تک‌تیرانداز کشتن یکی از اون بچه‌ها رو نشون می‌ده و تصویر بقیه‌ای که جلوی چشمش میاد.

آوو (۸ دقیقه): آوو یه پسربچه‌ی ارمنی-ایرانیه که فیلم نشون می‌ده چطور با مرگ پدربزرگش مواجه می‌شه. مثلا موقع تدفین زنگ می‌زنه به موبایل بابابزرگش و... فیلم زیرنویس داره و دیالوگ‌ها به زبان ارمنیه.

- جونده (۱۸ دقیقه): داستان تو یه کارگاه و کانکس‌های دورش می‌گذره با کارگرایی که تو واگن‌های متروک زندگی می‌کنن. اینا مشکوک شدن که یه حیوون مزاحم کارگاه شده و یه سری مامور میان شکارش کنن. ولی یکی از آدمای کارگاه هست که هر شب براش غذا می‌بره و...

[از فیلم The Letter Room]

۵) مستند

چند تا مستند هم امسال و پارسال دیدم که دوست داشتم اینجا ازشون اسم ببرم:

- یک کار نیمه‌مردانه (۱۴۰۰): یه مستند کوتاه درباره‌ی زن‌های آتش‌نشان در ایران. به نظرم می‌تونست طولانی‌تر باشه و مصاحبه‌های بیشتری داشته باشه، اما همینم خوب بود. تو مصاحبه‌های اول مستند با مردم عادی، می‌بینیم تفکراتی درباره‌ی اشتباه بودن کار کردن زن‌ها یا توانایی‌هاشون تو بعضی شغل‌ها فقط مختص به نسل قدیم یا مثلا فقط آقایون یا خانوم‌ها نیست. که به نظرم به غیر از عواملی مثل سنت‌ها و غیره، بخشیش برمی‌گرده به محدود بودن تجربه‌ی شخصی‌مون که باعث می‌شه یه زن نتونه تصور کنه یه زن دیگه بتونه مثلا تعمیرات موبایل یا آتش‌نشانی انجام بده. یادمه دبیرستان یه بار ما رو بردن یه مرکز آتش‌نشانی و اونجا تو صحبتاشون گفتن خانم آتش‌نشان هم داریم تو ایران، که شاید اگه منم اون زمان نشنیده بودم الان اولین مواجهه‌م باهاش برام غریب می‌بود. پس شاید اتفاقا مختصر و مفید بودن این مستند باعث بیشتر دیده شدنش بشه. کاش چنین مستندهایی بیشتر ساخته بشه نه برای دعوا سر برابری و این موضوعات، قبل از هر چیز چون راهیه که بتونیم از تجربه‌های شخصی‌مون فراتر ببینیم.

- The Year Earth Changed (۲۰۲۱): این رو پارسال دیدم. درباره‌ی تغییرات زیست محیطیه که در دوران قرنطینه‌ی کرونا تو جهان اتفاق افتاد. مثال‌هایی از جاهای مختلف جهان می‌زنه، از خشکی و هوا و دریا، تو تعطیلی‌های چند ماه اول همه‌گیری. نشون می‌ده که حیوونای مختلف متفاوت‌تر و راحت‌تر با هم ارتباط می‌گرفتن و شکار یا زاد و ولد می‌کردن. راجع به تمیز شدن آب و هوا هم می‌گه ولی بیشتر تغییر زندگی حیوانات رو نشون می‌ده.

+ دو مستند دیگه هم پارسال دیده بودم درباره‌ی بحران آب ایران: تالان و مادرکشی. تالان درباره‌ی بحران آب‌های زیرزمینی و خشکسالی تو استان خراسانه. مادرکشی بحران آب ایران رو خیلی عمومی‌تر بررسی می‌کنه و به مشکلات سدسازی، آب‌های زیرزمینی و صنایع تو مناطق مختلف ایران اشاره می‌کنه.

‌خب، اینم از این. امیدوارم اگه از بین‌شون چیزی دیدین خوشتون بیاد و خوشحال می‌شم اگه هر کدوم رو دیده‌ین نظرتونو درباره‌ش بگین. ایشالا سال بعد دختر خوبی باشم و این همه معرفی رو نذارم واسه شب عید :دی

بازم عید رو تبریک می‌گم و امیدوارم برای همه‌مون سال بهتری باشه از همه نظر✨