۰) سه هفته‌ای شد که پست نذاشتم و این مدت کمتر هم اینجا سر می‌زدم. یه کم با کمبود وقت مواجه بودم و نوشتن یه وقتا ازم زیادی وقت و انرژی می‌گیره. ایده‌ی اون پست‌های سریع و چند خطی که قرار بود راه حل این موضوع باشن هم جواب نداده ظاهرا :)) حالا به هر حال، دیدم رسیدیم به پست ۳۰۰، گفتم به این مناسبت فرخنده یه کم از این‌ور و اون‌ور بنویسم که هم پیش‌نویس‌های این مدت رو جمع کنم، و هم بهونه‌های مختلف برای کامنت گذاشتن و حرف زدن داشته باشیم :)

۱) چند روز پیش ظاهرا روز جهانی چای بود. دوستم استوری گذاشت و همسرش و خواهرش و دو تا از دوستای صمیمیش رو منشن کرد به خودش و اونا تبریک گفت! یه کم ناراحت شدم که من چرا تو این جمع نیستم الان؟! ما که این همه خاطره‌ی چای خوردن با هم داریم! :)) بعدم رد شدم ازش چون واقعا مسئله‌ی مهمی نبود. اما داشتم فکر می‌کردم یه وقتایی به واسطه‌ی یه چیزایی خودمون رو خاص می‌دونیم و شاید تو یه جمع هم واقعا در اون مورد خاص باشیم ولی در واقع خیلیا اونو دارن :)) مثلا همین چای، من خودمو بکشم هم نمی‌تونم تو چایی خوردن به پای یه دوست دیگه‌م برسم. و خب اصلا چه اصراریه؟ چرا زور بزنم بگم یه چیز خاص مال منه وقتی واقعا تنها کسی نیستم که بهش علاقه دارم؟ وقتی تهش اینا چیزی نیستن که آدمو خاص کنن؟!

۲) کلاب هاوس ریختم ببینم چیه اینقد صدا کرده! جدا از اینکه شاید فضای خوبی باشه برای یه سری بحثای تخصصی، احساس می‌کنم خیلی باید مواظب باشم درگیرش نشم. چون به هر حال روم‌هایی پیدا می‌شه که به بحثشون علاقه‌مندم؛ مثل تعداد زیاد لایوهای اینستا یا پادکست‌هایی که دوست دارم دنبال کنم و وقت نمی‌شه و بعد باعث می‌شه حس کنم چیزی رو از دست دادم. به هر حال همه جا محتوای خوب و مفید و جذاب زیاد هست و آدم بسته به علاقه و نیازش دلش می‌خواد تعدادی رو دنبال کنه. هر چی هم بیشتر در معرضش باشی بیشتر دلت می‌خواد دنبال کنی! ولی اولویتت چیه؟ اگه می‌تونی ۲۴ ساعت شبانه‌روز رو فقط به اینا اختصاص بدی که خب حله! ولی اگه نمی‌تونی (که قطعا نمی‌تونی!) باید یه محدودیتی ایجاد کنی که از اول در معرض چیا می‌خوای قرار بگیری.

۳) اگه نخوام (یا وقتایی که نخوام) کاری رو انجام بدم خوب می‌تونم بهانه پیدا کنم: میز تحریرم کوچیکه و ارتفاع میز و صندلی به شکلیه که بعد از یه مدت دستم درد می‌گیره. میز تاشویی هم که پارسال خریدم جا می‌گیره توی اتاق و نشستن پشت اونم تو زمان طولانی اذیت‌کننده می‌شه. سیم موس تو دست و پاست و کلیک موس بی‌سیم خوب کار نمی‌کنه =)) در نهایت همه چی به دست درد منجر می‌شه :/ البته دانشگاه که میرم اونجا میزها خوبن (و گاهی اوقات می‌بینم تنها چیزی که تو دانشگاه دلتنگشم همون میزهان!) ولی اونجام تمرکز کافی ندارم :)) یعنی بهانه پشت بهانه :)) بچه جان، ملت یه زمانی با دود چراغ مطالعه می‌کردن و به مدارج بالایی می‌رسیدن اینقد غر نزن :/

+ این فکرا و غرها همیشگی نیستن. فقط همون وقتایی که رو مود بی‌حوصلگی یا فرار از کارهامم. حالا کاری به این نداریم این «وقتا» چند درصد کل وقت‌هان :))

۴) یه مواقعی متوجه می‌شم خیلی حرف و ایده و کار تو مغزم رژه میره. کارهایی که باید انجام بدم یا دلم می‌خواد انجام بدم، کارهای کوچیک و روزمره یا کارهای بزرگ و وقت‌گیر‌تر. یا مثلا گاهی دارم یه فیلمی ویدیویی چیزی می‌بینم یه سری چیزا میان به ذهنم. دیگه یاد گرفتم اینجور وقتا یه کاغذ بغل دستم باشه کلمه‌های کلیدی رو بنویسم تا بعدا سرچ کنم یا درباره‌ش بنویسم یا تصمیم بگیرم کی فلان کارو انجام بدم.

خلاصه که الان غیر از to do list به نوعی هم یه to read list، هم to watch list و هم to search list! لیست کتاب‌ها و فیلم و سریال‌ها و پادکست‌ها و غیره در حال طولانی شدنن اما اهمیتی نمی‌دم که ممکنه هیچ‌وقت سراغشون نرم. هدف فقط اینه که از مغزم خارج بشن و یه جایی باشن که بعدا اگه لازم شد بتونم برم ببینم چی بوده. یه to post list هم هست که پیش‌نویس‌ها یا کلیدواژه‌های پست نوشتن واردش می‌شن. اینجا هم اهمیتی نداره اگه بعدا یادم نیاد معنای فلان کلیدواژه چی بود!

مشکل جدید اینه که دیگه باید برای مدیریت همین لیست‌ها هم یک لیست درست کنم! چون هر کدوم یه جا هستن؛ گوگل کیپ، وان‌نوت، تلگرام، نوت گوشی و روی کاغذ‌های یادداشتم :))

۵) تو اون ویسی که اول سال گفتم از آقای شعبانعلی گوش دادم، یکی از مثال‌هایی که برای تم سالیانه گفت بالا بردن وقت‌های خصوصی‌مون بود. این وقت خصوصی می‌تونه تک نفره باشه یا دو نفره یا بیشتر. منظور از وقت تک‌نفره زمان‌هاییه که با خودمون داریم و با هیشکی به اشتراک نمی‌ذاریم‌شون. به همین‌صورت زمان‌هایی رو با دوستان، خونواده‌ یا جمع‌هایی می‌گذرونیم (گاهی هم تو شبکه‌های اجتماعی این اوقات رو با همه به اشتراک می‌ذاریم. با اینش فعلا کار ندارم). می‌گفت مثلا خیلی وقتا ترجیح می‌دیم با جمع بریم بیرون چون نمی‌خوایم با تک‌تک افراد اون جمع جداگونه وقت بگذرونیم. به هر دلیلی تو اولویت‌مون نیستن و طبیعی هم هست. حرف اینه که یه کسایی هستن که کیفیت وقتی که باهاشون می‌گذرونیم برامون مهمه. بیایم ببینیم امسال می‌خوایم با کیا بیشتر وقت بگذرونیم.

این چند وقت یه کم ناراحت بودم که اون دوستایی که می‌خوام باهاشون وقت بگذرونم کم هستن و هر کی گرفتاری خودشو داره :( بعد دیشب یکی از دوستای دانشگاه پیام داد که اومده خوابگاه بالاخره! از شروع کرونا به این‌طرف ندیدمش و نمی‌دونین الان چقدر هیجان‌زده‌م!

+ بعید نیست یه to talk list هم درست کنم از موضوعایی که می‌خوام درباره‌شون باهاش حرف بزنم D:

۶) همه‌ش احساس می‌کنم درباره‌ی انتخابات هم باید یه چیزی بگم ولی صحبتی ندارم فعلا :)) یعنی حرف و نظر که زیاد دارم ولی حوصله ندارم :)) به قدر کافی این‌جا و اون‌جا می‌خونیم و می‌شنویم بسه فعلا :))

۷) چهل روز قبل از عید، نسرین تو کانالش پیشنهاد داد هر کی یه فعالیت انتخاب کنه و چله بگیره. ‌همزمان این ایده رو تو پیج اینستای یه نفر دیگه هم دیدم. بین فعالیت‌هایی که پیشنهاد می‌شد (که الزاما دعا و ذکر هم نبودن) دیدم دو نفر گفتن می‌خوان چهل روز دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه رو بخونن. این دعا رو قبلا یکی دو بار خونده بودم و به نظرم ایده‌ی خوبی بود، ولی فکر کردم چرا از این فرصت برای خوندن بقیه‌ی صحیفه استفاده نکنم؟ اسمش دیگه چله نمی‌شد چون یه چیز ثابت نبود، ولی از قبل تو ذهنم بود که می‌خوام بالاخره یه بار صحیفه رو بخونم و الان فرصت خوبی بود.

صحیفه سجادیه ۵۴ تا دعا داره که بعضیاشون کوتاه‌ترن بعضیا بلندتر. با خودم قرار گذاشتم از اول شروع کنم و هر روز یه دعا رو با ترجمه‌ش بخونم. اگه هم روزی مثلا خیلی خسته بودم و حال خوندن دعای طولانی اون روز رو نداشتم، به جاش همون دعای هفتم رو بخونم. برای همین بیشتر از دو ماه طول کشید تا بالاخره اوایل ماه رمضون تموم شد! (غیر از دو تا دعا که یکیش دعای وداع با رمضان بود که آخر ماه رمضون خوندم و یکی هم دعای روز عرفه‌س که گذاشتم به وقتش).

الان نمی‌خوام بگم سیمم وصل شد و کامل همه‌شو فهمیدم (حتی بعضی جاها دچار ابهام شدم)، ولی تجربه‌ی قشنگی بود (به قول یکی از معلمای دبیرستانمون، دعا کردن رو باید از همین دعاهایی که از ائمه نقل شده یاد بگیریم) و یکی از کارهایی که مدت‌ها تو ذهنم بود انجام بدم بالاخره تیک خورد. خواستم از اون سه نفری که با ایده و پیشنهاداشون هلم دادن به این سمت تشکر کنم :)

+ این سایت رو هم پیدا کردم که توش متن کامل صحیفه رو داره با ترجمه‌های مختلف. و همینطور قرآن و مفاتیح و نهج البلاغه. اگه دوست داشتین استفاده کنین.