سلام
این پست رو میخواستم ده روز پیش با عنوان «به بهانهی تولد دو سالگی اینجا» بنویسم. ولی خوب شد که اون موقع حسش نبود کاملش کنم، به نظرم برا الان مناسبتره.
اولا این روز خجسته رو به همهتون تبریک میگم :)
و اما بعد! بیمقدمه بگم؛ هر چند وقت یه بار میبینیم تو این فضا یه صحبتایی میشه که چرا بلاگستان بیرونق شده و خیلیا میرن یا کمتر مینویسن، از طرف دیگه گاهی این صحبت رو هم میشنویم که چرا محتواهای معمولی و شاید کمارزش زیاد شده (مثلا روزانهنویسی، پستهای کوتاهِ توییت مانند، فن بلاگها).
من میخوام نظر خودم رو بگم فقط. البته من که کارهای نیستم حالا، ولی خودم وبلاگنویسی رو از یه وبلاگ طرفداری از یه نویسنده شروع کردم. اغلب خبر کپی میکردم میذاشتم توش! بعدا یه وبلاگ طرفداری از یه گروه موسیقی هم با دوستم زدیم یه مدتی. بعدشم با دوست دیگهای یه وبلاگ آنتی یه نویسندهی معروفی رو زدیم (بذارید نگم کی :دی)! این وسطا اولین وبلاگ شخصیم رو هم زدم که توش روزانه نویسیهام رو میذاشتم. اینا رو برای این گفتم که بگم اون جو وبلاگهای طرفداری و عکس و خبر کپی کردن بعد از یه مدت از بین رفت، ولی هنوز اینجام و هرچند معمولی، هنوز مینویسم و یاد میگیرم. و آره، شاید هنوز روزانهنویسی میکنم و تهش چهار تا معرفی کتاب بهش اضافه شده، ولی وبلاگای قبلیم رو که میبینم، میفهمم که به نسبت خودم بهتر شدم.
ببینید اگه بخوایم تو وبلاگها فقط محتوای فاخر و ادبی یا تحلیلهایی بخونیم که روشون فکر شده معلومه که کمرونق میشه. (چون مگه چقدر از وبلاگنویسها نویسنده، منتقد یا متفکر به اون معنان و مگه خود اونا چقدر توانایی تولید محتوا دارن؟) از طرفی اگه بخوایم پر رونق باشه، باید وجود انواع وبلاگها رو بپذیریم. من فکر میکنم اینجا یه نمونه از جامعهس، پر از بلاگرهایی با تفکرات، دغدغهها و تواناییهای مختلف.
اگه گاهی دو دستگی دیده میشه، خب چیزیه که تو جامعه هم فراوونه. اصلا منظورم این نیست که پس اینجا هم دو دسته شیم دعوا کنیم! میخوام بگم ریشهش جای دیگهس. اتفاقا شاید بشه از همین محیط شروع به اصلاحش کنیم، فقط شرطش اینه که خودمون نشیم یه دستهی سوم که خودشونم با اون افراد دیگه دعوا دارن!
یا مثلا همون آدمایی که تو یه بازهی سنی ممکنه به شدت از چیزی یا کسی طرفداری کنن، اینجا هم تو وبلاگاشون از همون دغدغه مینویسن. و من به نظرم این زیباست! اینکه اجازه بدیم همینجا بنویسن تا کمکم با سبکهای دیگهی نوشتن هم آشنا بشن. مثل من که به مرور یاد گرفتم به جای اینکه صرفا قسمتی از متن کتابی رو که دوست دارم پست کنم، به زبون خودم خلاصهش کنم یا نظرمو دربارهش بگم.
نهایتش من میتونم اون سبک وبلاگهایی که دوست ندارم رو دنبال نکنم، به جای اینکه بشینم گیر بدم که چرا از چیزی مینویسن که من خوشم نمیاد.
و این که اینجا به نظر من کمرونق نیست واقعا. بیان با همهی مشکلاتی که داره اتفاقا خوب تونسته بلاگرها رو جمع کنه دور هم. البته این نظر شخصیمه، به عنوان کسی که قبل از اینکه بیاد بَیان مدت زیادی تو سرویسهای دیگهای مینوشته. حالا شاید اون دوستانی که میگن بَیان یا کلا وبلاگنویسی کمرونق شده دارن با بازهای مقایسهش میکنن که من تجربه نکردم.
ولی من که راضیام از بازهای که الان دارم تجربه میکنم :)
+ چون اخیرا دقت کردم تو وبلاگای مختلف هی زوم میکنم تا نوشتهها رو راحتتر بخونم، برداشتم سایز فونتای وبلاگ خودمو بزرگ کردم :)) اگه زیاد بزرگ شده بهم بگین (یا اینکه این بار شما زوم اوت کنین :دی).