سلام، چطورین؟ :)

امروز صبح من وقت دکتر گرفته بودم و به کسی تو خونه نگفته بودم. صبح که پاشدم همه بیرون بودن. اومدم از خونه برم بیرون، دیدم در قفله و کلیدی که همیشه می‌ذاشتن رو در رو هم برده یکی.

قبل از اینکه ادامه بدم بذارید یه چیز عجیب درباره‌ی کلیدای خودم بگم! کلید بنفش برا در ورودی ساختمونه، و کلید قرمز برا در خونه. کلید قرمز در خونه رو از بیرون باز می‌کنه ولی چند وقت پیش متوجه شدم از داخل درو قفل یا باز نمی‌کنه. بعد در کمال تعجب دیدم به جاش کلید بنفش در خونه رو از داخل قفل/باز می‌کنه. ینی یه کلید بنفش دارم که هم در پایین رو باز می‌کنه هم در بالا رو از داخل. و یه کلید قرمز دارم که فقط در بالا رو از بیرون باز می‌کنه :| و این باگ فقط برا دو تا کلید منه، بقیه این مشکلو با کلیداشون ندارن :/

خلاصه من صبح دیدم در قفله. اول با کلید قرمز و بعد با بنفش امتحان کردم و تنها نتیجه‌ای که گرفتم این بود که با بنفشه فقط تونستم درو بیشتر قفل کنم :دی گفتم فاطمه فکر کن! درِ یه قسمت جاکفشی که توش خرت و پرتای دیگه رو می‌ریزیم باز کردم دیدم اوووَه چقد کلید :| فکرم تا همین جا کار می‌کرد :دی زنگ زدم به بابام قضیه رو گفتم. گفت تو همون جاکفشی یه دسته کلید هست دو تا کلید بهشه، یکی از اونا برا این دره. جفتشو امتحان کردم و هیچ‌کدوم تو قفل حرکت نمی‌کردن. گفتم باز نمی‌شه. گفت خب پس تو خونه حبس شدی :دی نگفتم که وقت دکتر دارم. قطع کردم و گفتم برا بار چندم با کلید خودم امتحان کنم. قرمزه که هیچ نتیجه‌ای نمی‌داد، بنفشه هم قفل‌تر می‌کرد فقط! بنفشه رو یه کم به سمت قفل شدن پیچوندم و بعد آروم برگردوندم عقب و دیدم یه قفلو باز کرد! بعد باز گیر کرد و اینجا فهمیدم دیگه تهشه و تو مرحله‌ی آخر باید درو با دستگیره‌ش باز کنم :دی

آخرش به دکترم هم رسیدم. فقط نمی‌فهمم چرا اینا صبحا که میرن و یکی تو خونه‌س درو قفل می‌کنن :/

حالا سوالی که پیش میاد اینه که آیا این موضوع به کلیدِ رئیس جمهور و اینکه ایشون امروز در مراسم شروع سال تحصیلی سخنرانی کردن ارتباطی داره؟ و آیا وقتی رئیس جمهور با یه ماه تاخیر مراسم شروع سال تحصیلی رو برگزار می‌کنه درسته یه عده از ۳۱ شهریور میرن سر کلاس؟ :))

پ.ن. بیاید اینم بگم :)) چند روز پیش یه دفاع دکترا رفته بودم یه دانشکده‌ی دیگه. داور خارجی با گیر دادن به نگارش پایان‌نامه شروع کرد و گفت: «البته غلط املایی زیاد نداشتی، ولی مثلا فلان جا نوشتی توجح. توجه با ه دو چشمه.» بعد یه کم فکر کرد و گفت: «البته شاید منظورت توجیح بوده!» من پشت سرش زیرلبی گفتم توجیه هم با ه دو چشمه :| پشیمونم چرا بلندتر نگفتم، اونجا که زیاد کسی منو نمی‌شناخت :/