این روزا میبینم بعضیا پست گذاشتن و گفتن که تابستان خودشان را چگونه گذراندن. خواستم با حالت غر بیام بگم من کل تابستون دانشگاه بودم و داشتم مقاله میخوندم و چقد بدبختم :دی ولی یه چند تا نفس عمیق کشیدم و سعی کردم به دفترِ نیمچه برنامهریزی و بولت ژورنالم فکر کنم. بعد به این نتیجه رسیدم که واقعا کل تابستون دانشگاه بودم و داشتم مقاله میخوندم =))
حالا جدا از شوخی، خوبی اون جدولِ دنبال کردن عادتها اینه که یه کارای کوچیکی رو هر روز انجام میدی که شاید تو اون روز به چشم نیان، ولی بعد از سه ماه میبینی که مثلا پنج شیش تا کتاب خوندی تو این مدت، یا دو ماهه داری باشگاه میری، یا کارای دیگه. قضیه اینه که اون روزمرگیه به هر حال هست، مهم اینه که بتونی از وقتای خالیت مفید استفاده کنی. من تا یه حدی تونستم به این سمت برم. با این وجود هنوزم فکر میکنم وقت تلف شده زیاد دارم.
شبیه این عکس رو شاید دیده باشین. میخواد بگه اگه شما یه کاری رو که هر روز دارید براش وقت میذارید، مثلا درس یا مهارت جدیدی که میخواید یاد بگیرید، اگه هر روز یه درصد بیشتر از اون چیزی که از قبل مشخص کردید براش وقت بذارید، بعد از یه سال نزدیک ۴۰ برابر حالتی که اون یه درصد رو وقت نمیذاشتید نصیبتون میشه. (حقیقتا رسوندنِ این مفهوم با همون تساوی ریاضی راحتتر بود!)
حالت برعکسش، هم میتونه در مورد کم وقت گذاشتن برای اون کار مهم صدق کنه، هم برای انجام ندادن کاری که میخواین ترکش کنین. مثلا من تو شهریور این قرارو با خودم گذاشته بودم که صبحها حداقل تا دو ساعت بعد از بیدار شدنم طرف اینستا نرم، که تاثیر خوبی هم داشت تو کم کردن عادتم به چک کردنش تو بقیهی روز. (واقعا من یه وقتا صبحها، یه چشم باز و یه چشم بسته، اینستا چک میکردم که خواب از سرم بپره مثلا :/ )
به هر صورت تابستون من اینطوری گذشت و تفریح یا سفری هم اگه بود، نهایتا یه روزه بود. اینجور وقتا اون کاری هم که باید پیش ببرم و تمومش کنم (نوشتن پروپوزال در این مورد) فرسایشی میشه کمکم. (عوامل مهمتری هم برا تموم نشدن کارم وجود دارن که در این مقال نمیگنجن!)
دیگه نگم براتون که از شنبه ترم جدید هم شروع میشه :))
ولی خوشحالم پاییز داره میاد. حداقل هوا یه کم خنک میشه ^_^
شما چطور تابستونی داشتین؟ :)