۰) چند هفتهس که هر روز ده دقیقهای با خودم حرف میزنم و یه سری چیزا رو به خودم یادآوری میکنم. با تو فکر رفتنا و day dreaming های معمول یا وقتایی که ناخودآگاه با خودم حرف میزنم فرق داره. این آگاهانهس؛ میگم خب، الان وقتیه که به خودِ خودم اختصاص داره. هدفهامو یادآوری میکنم، تواناییها و علاقههامو. به خودم میگم اولین نشانهی عزت نفس داشتن اینه که به برنامه و قول و قراری که با خودم گذاشتم عمل کنم. حتی اگه هیچکس پیگیر کارم نباشه، ولی من ارزش اینو دارم که خودم به قرار با خودم متعهد بمونم. گاهی فکر میکنم چه چیزی امروز باعث کلافگی یا عصبانیت یا خوشحالیم شده. به این هیجانها و منشأشون فکر میکنم. گاهی قدمهای کوچیک روزانهم رو مرور میکنم که برام یادآوری بشه تو مسیر درستیام، حتی اگه این مسیر دستاورد فوری برام نداشته باشه. بعضی روزها حرفای تکراری به خودم میزنم و بعضی روزا چیزای جدید پیش میان. مهم نیست، مهم نفس این کاره که یه زمانی رو مشخص به اینجور فکرها اختصاص بدم. (ایدهش رو هم از حرفای چند نفر یاد گرفتم که شاید بعدا قضیهشو بنویسم).