سلام
فکر نمیکنم کسی باشه که تا حالا به «خودکشی» فکر نکرده باشه. منظورم الزاما فکر کردن به "کشتن خودش" نیست، ولی به مفهوم خودکشی حتما همه فکر کردن و یه نظری دربارهش دارن. دیگه این حداقلشه.
من تو چند وقت اخیر بیشتر بهش فکر میکردم. گاهی که فشار روم زیاد میشد و فکرای ناامیدکنندهای دربارهی حال و آینده کلهم رو پر میکرد، سناریوهایی میساختم. پرتکرارترینش این بود که از پنجرهی آزمایشگاه خودمو بندازم پایین، که میشه طبقهی چهارم دانشکده و نمیدونم اون ارتفاع واسه مردن کافیه یا نه. ولی مهم این بود که تو دانشگاه این کارو بکنم تا یه تاثیری رو بعضیا بذارم! ولی خب، در جدی نبودنم همین بس که تو همهی اون سناریوها زنده میموندم :)) یا یکی به موقع میرسید و باهام حرف میزد و جلوم رو میگرفت، یا لحظهی آخرِ سقوط میخوردم به یه بدبختی که داشته رد میشده و از شدت ضربه گرفته میشد و احتمالا فقط اون دست و پاش میشکست :دی
یه بار فکر کردم این کارو باید یه روزی انجام بدم که دوست صمیمیم دانشگاه نباشه. چون خیلی حساسه و اگه اون صحنه رو ببینه داغون میشه. دفعهی بعد فکر کردم براش یه نامهی خداحافظی بذارم. نامه رو گذاشتم رو میزش و وقتی هیچکس تو آزمایشگاه نبود از پنجره پریدم پایین. بعد طبق معمول زنده موندم و یکی اومد بالا سرم و من همونطور که پخش زمین بودم بهش گفتم زود بره بالا از روی میز نامه رو برداره و بندازه دور. و چون اون تنها کسی بود که نامه رو میدید، باهاش توافق کردم به کسی نگه قصدم خودکشی بوده. مثلا بگیم یه چیزی شده و اتفاقی افتادم پایین :/ چون فکر کردم حالا که زنده موندم بهتره بقیه نفهمن میخواستم خودمو بکشم. نمیدونم.
ولی میگم، اینا هیچوقت جدی نبود. با این حال فکر کنم سر همین سناریوی اخیر بود که آخرش به حال خودم گریهم گرفت و به خودم گفتم چرا دارم به این فکر میکنم؟ من که هیچوقت نمیخوام این کارو بکنم و دلایل کافی دارم برای انجام ندادنش. انگار فقط داشتم یه خیالی میبافتم که ذهنم بپذیره حتی اگه همه چی خراب بشه حداقل خودم میتونم اونجوری که میخوام تمومش کنم. و شاید همراه با رگههایی از آسیب روحی رسوندن به دیگران برای انتقام! نمیدونم واقعا.
ولی میدونم، یعنی حدس میزنم، تو اون لحظاتی که منطقو تعطیل کردی و داری به این چیزا فکر میکنی، یا خیلی ناامید و مستأصلی و حس میکنی دیگه ته خطه، فکر کردن به معنای زندگی و این چیزا خیلی کمکی نمیکنه. در اون لحظه معنا و اعتقادی وجود نداره که جلوت رو بگیره. برای من دوستم نجاتدهنده بود. حتی شاید به خونوادهم جرئت نداشتم فکر کنم (چون تخلیم رو جدی میکرد!) ولی به خاطر اون موقعیت مکانی تو سناریوهام، همین که فکر میکردم دوستم میاد اونجا و چقدر ممکنه به هم بریزه، باعث میشد قانع بشم من نباید با آدمایی که منو میشناسن همچین کاری کنم. بیشتر از اون، قانع میشدم که نباید حتی این فکرو ادامه بدم.
(بگذریم از این که یه بار در حضور این دوست، یه نفر دیگه حرف خودکشی زد و من برای اینکه همدلی کرده باشم و شاید باعث شم بتونه فکر و ناراحتیش رو به زبون بیاره، گفتم که منم گاهی بهش فکر میکنم. و دوستم یه همچین جملهای گفت که تو خودکشی کنی؟ تو که همهش نیشت بازه! و من اینجا فکر کردم حقشه حداقل یه بار تخیله رو تا آخر ببرم که ایشون ببینه بله از منم بعید نیست!)
این که تاکید میکنم این افکار هیچوقت جدی نبودن نه برای اینه که نگرانم نشید و نخواید بهم مشاوره بدید؛ بلکه میخوام بگم میدونم شاید برای کسی که به هر دلیلی واقعا تصمیم به خودکشی گرفته این حرفا راهگشا نیست. کسی که واقعا لبهی پرتگاهه احتمالا به ناراحتی عزیزانش هم فکر کرده ولی به هر دلیل دیگه تصمیم داره بپره. هر کدوم از این حرفا و تلنگرها، منطقی یا احساسی، در اون لحظه ممکنه کمکش کنه ممکنه هم نکنه. من نمیدونم و نمیتونم چنین کسی رو قضاوت بکنم.
نه، من نمیتونم همکلاسی دورهی ارشدم، پسر آرومی که خیلی کم میشناختمش و فقط شاید چند بار باهاش همکلام شده بودم، رو قضاوت کنم که چرا تصمیم گرفت به زندگیش پایان بده. من چیز زیادی ازش نمیدونستم. ولی پیج دوستش رو دارم و تو دانشگاهم همیشه با هم دیده بودمشون و فهمیده بودم چقدر با هم رفیقن. حالا همهش فکر میکنم مگه میشه به رفیقش فکر نکرده باشه؟ یعنی از کی این فکر تو سرش بوده؟ آیا قبل از اینکه دوستش بره کانادا هم به این فکر بوده و صبر کرده اون بره بعد این کارو بکنه؟ یا چی؟
نمیدونم و فکر نکنم دونستش فایدهای داشته باشه. من حتی دلم نمیخواد از دوستاش راجع به جزئیات این اتفاق بپرسم. ولی این اولین تجربهایه که از خودکشی یه نفر که میشناختمش داشتم (و امیدوارم آخریش باشه)، برای همین احساس کردم باید همهی این فکرایی که امروز و قبلها تو سرم میچرخیده رو بنویسم.
نمیدونم تهشو چطوری تموم کنم. فقط دعا میکنم برای آمرزش و شادی روحش.
+ اگه دلتون خواست کامنت یا حتی پست بذارید و بگید شما اگه دچار چنین افکار و احساساتی بشین چی جلوتون رو میگیره که نخواید تمومش کنید؟ از طرف دیگه، اگه یکی جلوتون حرف از خودکشی بزنه فکر میکنید واکنش مناسب چیه؟
پ.ن. یادم افتاد خط آخر این پست باعث شد دربارهی افکار مربوط به خودکشی کمی حرف بزنیم. تو مورد آخر این یکی پست هم یه مکالمهای رو که شنیده بودم گفته بودم.