سلام

حراست دانشگاه ما بیشتر اوقات موقع ورود ازمون کارت می‌خواد. راه دیگه اینه که بگیم با کی و کجا کار داریم تا راه بده یا بگه اونا تماس بگیرن آدمو تایید کنن. گاهی هم کاری به آدم ندارن و همینطوری راه می‌دن. شرکت‌هایی هم که تو دانشگاه مستقرن به کارمنداشون یا یه کارت کارمندی می‌دن، یا برگه‌ی مجوز ورودی چیزی. اینجا مدیرم یه بار راجع به دردسرای این کار گفت و منم فعلا پیگیری نکردم. مخصوصا چون با اینکه دیگه دانشجو نیستم اما موقع تسویه حساب کارتم رو ازم نگرفتن و هنوز همونو نشون می‌دم و کسی هم دقیق نگاه نمی‌کنه که مثلا تاریخش گذشته.

امروز آقاهه ازم پرسید دانشجویی و گفتم بله. و کارتو نشون دادم و رد شدم. بعدش فکرم مشغول شد که اون "بله" دروغ بود. خیلی وقتا بقیه رو قضاوت می‌کنم که موقع ورود مثلا می‌گن با استاد مشاورم کار دارم یا همچین بهونه‌های کوچیکی و پیش خودم فکر می‌کنم خب این به هر حال دروغه. ولی حالا خودمم دروغ گفته بودم. بعد باز فکر کردم خب درسته هیچ‌وقت ازم سوال نپرسیده بودن و من دروغ رو "نگفته بودم". اما همین که کارت نشون می‌دادم و ادعا می‌کردم دارم با هویت دانشجویی وارد می‌شم، اینم خودش دروغه.
ممکنه بگین چقدر حساسی و اونا خودشون می‌دونن و... از یه طرفم واقعا کی حال داره سه روز تو هفته با حراست سر و کله بزنه که من تو فلان آزمایشگاه کار می‌کنم و اونا هم اول صبح بخوان زنگ بزنن به مدیرم که هنوز نیومده. آدم می‌گه چرا خودم و بقیه رو اذیت کنم، می‌گم دانشجوام و خیلی هم دروغ نیست دیگه. می‌خواستن کارتمو موقع فارغ التحصیلی بگیرن که نتونم ازش سوء استفاده کنم! :))

اما خب دروغ، دروغه. ترجیح می‌دم بپذیرم که این دروغ کوچیک رو گفتم تا اینکه هی بخوام توجیهش کنم.

شاید اینطوری بتونم یه راه حلی پیدا کنم که کمک کنه صادقانه‌تر وارد دانشگاه بشم!

+ این شبا دارم کتاب دروغ / ارادهٔ آزاد از سام هریس رو می‌خونم که بخش دروغش درباره‌ی همین موضوعه. همین که دروغ‌های کوچیک یا مصلحتی هم می‌تونن تبعاتی داشته باشن.