۱) دو سه ماه پیش مشخصات چند تا از کتاب‌های دانشگاهیم رو وارد اپلیکیشن کنسل کردم که به عنوان کتاب دست دوم بفروشم. بعد از چند روز، یه آقایی بهم زنگ زد و گفت کتاب فیزیک هالیدی رو می‌خواد. آدرسش رو برام پیامک کرد و هزینه‌ی ارسال با پیک رو پرسید و شماره کارت خواست. اما فرستادن کتاب چند روزی عقب افتاد تا بتونیم روزی رو هماهنگ کنیم که اون خونه باشه. خبری ازش نشد تا چند روز بعد که من پیام دادم و پیگیر شدم. به ابهامم راجع به آدرسش جواب داد و گفت فلان وقتِ روز بهتره و منم گفتم پس هر موقع مناسب بود یه پیام بدین و گفت باشه. اما خبر نهایی رو نداد و دیگه کلا چیزی نگفت. یکی دو هفته بعد که شخص دیگه‌ای بهم پیام داد برای همون کتاب، از نفر اول که پرسیدم بالاخره کتاب رو می‌خواد یا نه، گفت نه!

۲) پسر دومیه که تو واتس‌اپ پیام داده بود، خیلی بیشتر درباره‌ی کتاب سوال می‌کرد. از فهرست و بعضی صفحات عکس خواست که با ویرایش جدید مقایسه کنه. به نظرم اومد این جدی‌تره، عکس‌ها رو براش می‌فرستادم و سوالاش رو جواب می‌دادم. اما آخرین باری که عکس دو صفحه از کتاب رو برای مقایسه خواست، بعدش دیگه چیزی نگفت. فردا شبش بهش پیام دادم که کتاب اون چیزی بود که می‌خواسته؟ سین کرد و جواب نداد. بعد از اونم دیگه هیچ‌وقت پیامی نداد!

۳) دیشب یکی به اسم پابلو (!) تو تلگرام پیام داده که کتاب شیمی عمومی رو می‌خواد. صبح براش عکس‌هایی که لازم بود رو فرستادم و توضیحاتی درباره‌ی کتاب دادم. گفت که بهتون اطلاع میدم! (دیشب هم که چیزی راجع به کتاب گفتم ولی هنوز عکسا رو نفرستاده بودم، همینو گفت و نمی‌دونم چرا علامت تعجب می‌ذاشت.) منتظرم ببینم اینم اومده بوده دور بزنه بره یا واقعا میاد اطلاع بده (چه کتابو بخواد چه نه).

۴) اگه یادتون باشه ۱۲ جلد کتاب کنکور هم پیدا کرده بودم که قدیمی بودن و دیگه به درد کسی نمی‌خورد. بعد از اینکه اونا رم چند وقت تو کنسل گذاشتم و مطمئن شدم واقعا کسی نمی‌خوادشون، بردیم دادیم به غرفه‌ی بازیافت کاغذ نزدیک خونه‌مون. در مقابل ۱۰ هزار تومن دریافت کردیم که هزینه‌ی دو بار تاکسی گرفتنم تا دانشگاه شد!

۵) چند وقت پیش یه شخصی بهم پیام داد جهت آشنایی (آخرای این پست کمی بهش اشاره کردم ولی الان باز خلاصه میگم) که از بچه‌های دانشگاه بود ولی به قول خودش من رو فقط در حد اسم و رشته می‌شناخت. من هم که کلا ندیده بودمش تا حالا. زیاد تو چت از خودش چیزی نمی‌گفت و می‌خواست که حضوری همدیگه رو ببینیم. بعد از چند روز که دوباره مطرح کرد و منم قبول کردم که حضوری صحبت کنیم، گفت که فعلا تهران نیست و هر وقت اومد خبر میده :| بالاخره بعد از ده روز خبر داد که اومده تهران و (بعد از اینکه گفتم نه فردای همون شب نمی‌تونم! و فلان روزها برام مناسبه، و اون گفت شنبه خبر میدم و یکشنبه خبر داد!) بالاخره قرار رو گذاشتیم؛ روز، ساعت و... مکان. پرسید بیام همون دانشکده برق؟ (ظاهرا رشته رو هم نمی‌دونست :/) و من گفتم برق نیستم ولی همون‌جا مناسبه. اینجا بود که محو شد تا دو سه ساعت بعد که اومد گفت فردا کاری داره و ممکنه نرسه بیاد و بهم خبر میده! صبحش که یک ساعت قبل از قرارمون ازش پیگیری کردم (با بیان اینکه باید بتونم برنامه‌های دیگه‌م رو تنظیم کنم)، جواب داد که کارش طول کشیده و بعید می‌دونه برسه بیاد. اون ببخشیدی رو که دیشب گفته بود هم دیگه نگفت. سعی کردم مودب بمونم چون ممکن بود بعدتر عذرخواهی کنه و دوباره بخواد قراری بذاریم (ناسلامتی اون همه رو صحبت حضوری تاکید داشت). گفتم برخورد جدی رو می‌ذارم برا اون موقع! الان ده روز می‌گذره، هیچ پیام دیگه‌ای نداده و من پشیمونم از اینکه همون روز حداقل بهش نگفتم که چقدر به نظرم بی‌شخصیته :)

۶) نمی‌دونم من زیاد آدما رو جدی می‌گیرم یا ملت بی‌ادب شدن که وقتی از درخواست‌شون منصرف می‌شن هیچی نمی‌گن. حقیقتا دلم می‌خواد به هر سه نفر پیام بدم و بگم من که از محو شدن‌تون متوجه تغییر نظرتون شدم ولی درستش این بود شما که از اول پیام داده بودین، حداقل به احترام وقتی که من براتون گذاشتم این عوض شدن نظر رو خودتون می‌گفتین.

۷) عذاب وجدانم می‌گه شاید همه‌ی اینا به نوعی جواب کار خودت باشه: تابستون یکی از بچه‌های دانشگاه راجع به یه موضوع آکادمیک از من (و احتمال میدم از چند نفر دیگه) سوالی پرسید. من هم گفتم با استاد صحبت می‌کنم و خبر میدم. راستش بنا به دلایلی کلا نتونستم با استاد هم صحبت کنم چه برسه که به اون فرد خبر بدم. اونم دیگه پیگیر نشد، شاید جوابش رو از بقیه گرفته بود. به عذاب وجدانم می‌گم قبول، ولی این موقعیت یه کم با اونای دیگه فرق داشت. مدل سوال طوری بود که انگار استاد گفته بوده از چند نفر بپرسه ببینن چی می‌شه و الزاما به جواب تک‌تک ما وابسته نبوده. درخواست هم از طرف من نبود که خبر ندادنم به اندازه‌ی خبر ندادن اون افراد بی‌شعورانه باشه. با این حال درسته، من وقتی میگم خبر میدم باید خبر بدم. ولی لطفا دیگه دست از سرم بردار.